نمیدونم شب قبلش اومد سمتم قبول نکردم ولی واقعا نمیتونم دست خودم نیست بعدش میخوام بدنمو با اسید بشورم انقدر که از خودم بدم میاد قبول کردم
هی فکر میکنم یعنی تقصیر من بوده بعد با خودم میگم خوب خودش باعث شد سرد بشم
امیدوارم آرامش به زندگیتون برگرده ، کار شوهرتون خوب نبوده
و اولین اشتباه از طرف شوهرتون این هست که سعی در بهتر شدن روابط بین خودش و شما نمیکنه ، شاید راه رو بلد نیست ، توقعاتتون رو بهش گفتین؟؟
برا یه مرد با اینهمه جذابیت های بیرون و نبود مهر و محبت تو خونه اشتباه رفتن بعید نیست و طبیعی هم هست
اگه اولین خطای شوهرتون هست زیاد به خودتون سخت نگیرید ناراحتیتتون رو ابراز کنید خط قرمزها رو مشخص کنید براش ، و به خاطر بچها و آرامش خودتون هم که شده سعی در بهبود روابط زن و شوهری خودتون و همسرتون کنید
بعد از مدتی که از این قضیه گذشت و همه چی به روال قبل برگشت لطفا از طلاق عاطفی دست بکشین و زندگی رو برا خودتون سخت نکنید شاید این بار بعد از تغییر شما رفتارش بهتر بشه
یه زن قلب خونه ست ، گرما بخش زندگیه ، قبول کن مرد نیازهایی داره که تا حدی میتونه سرکوب کنه شرایط براش سخت که شد و بیرون آزادی که میتونه در برابرش قرار بگیره کنترل کردن خودش هم براش سخت تر میشه و احتمال لغزش هست
شاید این تلنگر باشه که شما نیاز داشتین برای احیای زندگیتون
ممنون از متن عالیت عزیزم
درست میگی ولی این طلاق عاطفی نتیجه آسیبای جسمی زیادیه که به من وارد کرده و هنوز با من همراه هستن بعضیاشون تا ابد
اصلا این حسی که بهش دارم اختیاری نیست بلکه بیشتر از اعماق وجودم این حسا میاد مثلا من دو ساله یه دوست دارم ساده نتونستم بهش بگم یا اگه بوسم کنه باید حتما برم صورت خودمو بشورم
