بچه ها من توتاپیک قبلیم گفتم که یکماه و چند روزه جنینم توقف رشد داشته و قلبش نمیزنه. و من چون علایم نداشتم اصلا نفهمیدم بهش میگن سقط فراموش شده
من در ابتدای هفته ۱۴, ام فهمیدم جنینم تو ۹، هفتگی مونده و از بین رفته.
دکتر بهم گفت باید بستری بشی ولی چون بارداری اولم بود نمیخواستم داروی هورمونی بهم بزنن یا رحممو با کورتاژ دستکاری کنن پس بنابر این تو خونه سقط کردم.
من تو شیرازم به تجویز عطاری (آقای عدلو که نزدیک تیمچه گل بازار وکیلن) یه دمنوش ترکیبی گرفتم. شامل گل سرخ، برگ سنا، تخم گشتیز
اینارو از هرکدوم یه قاشق بزرگ و پر میریختم تو قوری و یک لیوان آب جوش میریختم روش و میذاشتم نیم ساعت دم بکشه و غلیظ بشه. باید بعد از هر ناهار یه لیوان میخوردم.
روز اول اسهال شدید شدم
روز دوم اسهال شدم ولی یه کم خفیف تر و تمام بادهای بدنم بیرون اومد
تو این دو روز سه وعده حلوایی که با دوا گرم پخته شده بود هم خوردم.
روز سوم با حالت پریود بیدار شدم. از ساعت ۹ صبح دردام تشدید شد و تا ۱۲ طول کشید.
مرگ رو جلوی چشمام دیدم و ضعف بسیار شدیدی تجربه کردم چند بار هی درد میگرفت بعد میرفتم دستشویی و لخته هام بیرون میریخت وسطاش بالا هم آوردم که بعدش ضعفم بهتر شد.
بعد از سه بار تخلیه شدید خون و لخته و محتویات رحم با مشورت با یه پرستار یه شیاف دیکلوفناک گذاشتم که تا حد زیادی دردمو آروم کرد و به آرامش رسیدم و یه کم خوابیدم
و اینگونه تموم شد بعدشم خونریزی دارم ولی مثه پریودی شدیده دردام خیلی کم شده.
بچه ها من مثه چی از سقط میترسیدم کابوسم شده بود فک میکردم چون یکماهو خورده ای گذشته از مرگ جنین، قطعا یه اتفاق بدی برام میوفته .خدایی خیلی درد کشیدم ولی اگه شمام تو این حالتیت مدام با خودتون بگید دختر البرز نمرد پس منم نمیمیرم😅 حتما حتما حتما کسی کنارتون باشه ضعف شدیدی داره.من که مادرم دستامو گرفته بوذ و خواهرم مدام بهم رسیدگی میکرد.
به امید سلامتی برای همه خانومایی که مادر میشن از بارداری تا زایمان🙏