2777
2789
عنوان

مامانم خیلی بیشعوره خیلی😐

| مشاهده متن کامل بحث + 1214 بازدید | 49 پست

اون طرز برخود با مادر نیست البته بهت حق میدم منم نوجوون بودم دوست نداشتم مامانم به همه مشکلاتمون بگه 

وقتی بزرگ تر شدم می بینم مادرم حق داشت مادرم ناراحت بود دلش شکسته بود دوست داشت با یکی صحبت کنه قلبش تسکین بده بهش روحیه بده و.....

وقتی تو عمق گرفتاری می افتی همش ذهنت درگیره دوست داری ذهنت آروم کنی

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


خب اکثرا تنها میره این ور اون ور ولی گاهی پیش میاد منم میرم مثلا رفته بودیم طلا فروشیبرگشته ب آقاهه ...

وای خیلی بده اینجوری... سعی کن بیشتر پیشش باشی و حداقل با تو درد دل کنه نه با دیگران.

مامان منم راجع به اوضاع مالیمون به همه میگه و از همه مشورت میخواد و منم واقعا عصبی میشم.

باهاش صحبت کن بگو مطرح کردن ای موضوعات جلوه ی خوبی نداره و...

 کاش میدونستم آخرین‌ غروبه، شهرمون جنگه خیابونا شلوغه، دستت تو دستم می دویدیم تو کوچه که ازم گرفتنت با یه گلوله...🕊🩶 برای شادی روح خواهران و برادرانم به آسمان با چشمان گریان می خندم.

دیروز همین شد ب من گفت ت برو اونور حرفامون تموم شد بیا 🙂😐😐😐😐😐😐😐😐💔💔💔💔💔

عزیزم از نظر شما فقط مادر بزرگ پیشتونه مشکل خاصی باهاش نداری از دید مادرت نگاه نکردی که چحوری یع زن یه مادر شوهرو با تمام نیش و کنایه هاش تحمل کرده و هیچ احساس راحتی و امنیت تو اون خونه نداره یه خونه قدیمی که ادم روش نشه مهمون بیاد همین دو مورد هزاران مشکل داخلشه اینو منی دارم میگم کع یه دوره تجربه داشتم 

کاربری دس دو نفره من و مامانم                                   تو نباشی همه زندگی سر و ته وارونه واااارهههه                     میشه برا سلامتی داداشم صلوات بفرستین؟ میشه دعا کنید زود خوبش بشه؟❤🙏🏻
ما ک دیگه هیچی ب بابام نمیگیم سعی می‌کنیم کوچیک ترین مشکل هم ازش قایم کنیم وگرنه همراه میشینه میگه 4 ...

دیگه چاره ای نیست.نمیشه عوضشون کرد.چیزایی که میشه رو نگید.من خودم زود گرم میگیرم و درد دل میکردم با نزدیکان البته ولی یه بار کسی که انتظار نداشتم ازم‌چیزی خواست واقعا در توانم نبود حتی پیشنهاد دیگه دادم گفت نه فقط اونی که من مد نظرمه  بهت حقته که فلانی باهات فلان کارو باهات کرده.الان گاهی نشستیم داریم‌صحبت میکنیم میخوام حرفی بزنم میگم نگو انقد کم حرف شدم.گاهی حتی خواهرم یاداوری میکنه فلان‌چیزو حواست باشه نگو .حالا آدم بیاد برا غریبه تر و غیره بخواد حرفشو بگه بدتر

دوست داشتن چیز عجیبی نیست شاید خریدن یه بیسکوئیت یه شکلات پاستیل یه پیام یه زنگ همین که توجه کنیم توهستی ارزشمندی و من دوستت دارم هم دوستت دارم هم دلم میخوادکه دوستم داشته باشی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز