سلام خانم ها قضیه ازین قرار ک حقوق پنج روز میشد من و پسرم تو تخت خواب بودیم ک یهو خودش پسرم تو بغلم سفت کرد و با دستش به سمت حموم خونمون اشاره میکرد بچم یجوری شده بود چقدر براش دعا خوندم و بغلش کردم ولی ازون روز به بعد کلا ترس تو وجودش نمک هم برای سوزاندم اصلا فرقی نکرد فقط میگ منو بغل کن دستم بگیر نرو جایی ی جوری خودش دوست داره نزدیک من کنه اینجوری نبود اصلا پسرم ۱ سال و ۶ ماهش چیکارش کنم خیلی نگرانم😭
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
به من چه دادید ، ای واژه های ساده فریب و ای ریاضت اندامها و خواهش ها ؟ اگر گلی به گیسوی خود میزدم از این تقلب ، از این تاج کاغذین که بر فراز سرم بو گرفته است ، فریبنده تر نبود ؟...
ولی نه خودم نه خونواده باور نداریم و مامان میگفت کارتون زیاد دیدی چیزی نیست. منم دیگه کم کم ندیدم. شما به اون تصورش واکنش نشون نده، طوری رفتار نکن انگار واقعا چیزیه درست میشه
تو این سن خیلی از بچه ها به خاطر صدای آب که توحموم میپیچه میترسن شاید هم درحموم باز بوده وبرقش خاموش بوده ترسیده در حمومو ببند حتی ممکنه از مگسی که داره پرواز میکنه هم ترسیده باشه
هیچ اتفاقی،اتفاقی،اتفاق نمیافتد☘️صبر اوج احترام به حکمت خداست