شوهر آیندم داره چیکار میکنه یعنی اللن

دختر،شاه،پریونم۷۳۷۶

عضویت: 1401/12/20

تعداد پست: 29040

داره به دوست دخترش میگه اول تو قطع کن اونم میگه نه اول تو قطع کن😂😂

هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و....  شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه.                                      ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔                

1403/06/20

|

00:40

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

شاه_توت_فرنگی

عضویت: 1399/07/03

تعداد پست: 5283

منم نمیدونم 

شاید خوابه 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

1403/06/20

|

00:40

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

arezo_azi

عضویت: 1403/05/22

تعداد پست: 1987

مثل شوهرمنه 🫤فعلا قصد امدن نداره

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم 

1403/06/20

|

00:40

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

shabbidari

عضویت: 1402/06/13

تعداد پست: 1434

شایدم با یکی دیگست ،شاایدم نهه مشغول کااره شاایددمم  نمیدونم

1403/06/20

|

00:40

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

پرواز؛

عضویت: 1397/07/23

تعداد پست: 6025

بهش بد و بیراه نگو داره مقدمات رسیدن به تو رو اماده میکنه

بکوهرکجاهست خداپشت و پناهش باشع

پایان آدمیزاد از بی  خداییست نه از دست دادن معشوق  نه رفتن یار و نه تنهایی هیچکدام پایان ادمی نیست تنها بی خداییست  که انسان را تمام میکند.

1403/06/20

|

00:41

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

arezo_azi

عضویت: 1403/05/22

تعداد پست: 1987

بنظرم شوهرمن داره توی خیابون میگرده صدای آهنگ ماشین ملایم 

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم 

1403/06/20

|

00:42

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مشلب

عضویت: 1399/12/27

تعداد پست: 11747

خخخ..احتمالا خوابه

1403/06/20

|

00:44

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب