دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
منو شوهرم هنوز خیلی با هم با احترام رفتار مبکنبم مثل روز اول ، موقع نشستن و خوابیدنم مدام میپرسه راحتی ؟ جات خوبه ؟ متکامو درست مبکنه انگار مهمونم😂یا اینکه میخوام یه چایی چیزی بیارم هی میگه نه بشین خودم میارم زحمت نکش ، تو مسائل خصوصی و احساسی کاااملا راحتیم باهم ، وقتی از سرکار میاد میره دوش میگیره و همچبن مرتب میشینه پیشم انگار به مهمون از راه دورم ، البته منم کاملا همچین رفتاری دارم در مقابلش ، نمیدونم احترام اسمش این کارا یا خجالت
آنکس که در قفس زاده شده ، پرواز را یک بیماری میپندارد
یادش بخیر من اوایل اگه برهنم میکرد و عشق بازی میکردیم وقتی میخاستم لباس بپوشم یه چادر مینداختم رو سر ...
من کلا اصلا دوران نامزدی فکر میکردم چیزی بلد نیست وخیلی خجالتیه اما ما شب عقد کردیم بعد به مامانش میگفت من میخام پیش زنم بخابم بعد خیلی پیگیرم بود بالاخره با هر تلاشی کت شد مامانش بابامو راضی کرد من برم خونه اونا همون ساعت اولی که رفتم خونشون کارمو ساخت حتی مامانشم میدونست خیلی شب خوبی بود.
من کلا اصلا دوران نامزدی فکر میکردم چیزی بلد نیست وخیلی خجالتیه اما ما شب عقد کردیم بعد به مامانش می ...
بعد که از اتاق رفتم بیرون باباش خیلی مرد خوبی بود
میگفت عقد از این کارا نکنید ولی اون که کارشو انجام داد رفتم بیرون نمیدونستم گردنم کبوده باباش یه دیقه که نگام کرد متوجه شد ولی سریع داداشش بم اشاره کرد 😂😂😂😂