ماهفت هشت ساله از ازدواجمون میگذره
سنتی ازدواج نکردیم و عاشق هم بودیم
شوهرم کلا تیپ حساسیه زود ناراحت میشه دیر از یادش میره
الان رسیدیم به نقطه ای که کاملا از لحاظ عاطفی منو ول کرده
خودش میگه من دیگه از لحاظ عاطفی بریدم ازت
هنوز دوست دارم زن خوبی هستی
ولی دیگه نمیتونم بهت محبت کنم دست خودمم نیست
من هرچقدر باهاش صحبت کردم حتی گریه کردم که من آدم احساسی هستم نمیتونم این مدلی دارم ذره ذره آب میشم میگه دست خودم نیست
الان من باید چیکار کنم؟
میگه اون دعواهایی که سالای اول داشتیم باعث شده من تغییر کنم دست خودمم نیست
الان دوساله این مدلی شده منم هرچی میخوام ازش بدتر میشه