به نظر من اصلا اولویت بندی ندارن که بخوان پدر و مادرشون باشه.
چون قبل از ازدواج با اون ها بوده طرز فکر و نظر اون ها به نظرش منطقی تر هست و معمولا خانم ها که شامل خواهر و مادرش میشه از این موضوع سوء استفاده میکنن.
بذار برات مثال بزنم
یک خانم و یک آقا با هم استخدام میشن هر دو قوانین کار رو میخونن و توجیه میشن.خانم از روز اول به طور اتوماتیک قوانین رو رعایت میکنه ولی آقا کمتر خودش رو زحمت میکنه بی قانونی رو تست میکنه هر جا احساس اذیت شدن یا خطر یامشکل کنه قانون رو رعایت میکنه ولی اگه احساس خطر نکنه بی قانونی بیشتری نسبت به خانم میکنه.این روند ادامه پیدا میکنه
مثال دیگه
رانندگی خانم ذاتا قوانین رو رعایت میکنن آقایون تا به سرشون نیاد و تصادف نکنن و تاوان ندن رعایت نمیکنن.
خوب حالا ازدواج با قوانین نوشته و نانوشته خودش انجام میشه
خانم با تحقیق بیشتر و فکر بیشتر نسبت به آقا قبل از ازدواج تصمیم گیری میکنه .بعد از ازدواج خانم کاملا این فرایند رو با قانون هاش پذیرفته و انجام میده و دیگه بقیه گزینه ها یا برگشت از تصمیم یا قانون گریزی مثل خیانت فکر نمیکنه.ولی آقا کاملا بدون فکر عاشق میشه بعد از ازدواج یادش می افته فکر کنه و تحقیق.قوانین تشکیل خانواده رو دیرتر و کمتر و گاها اصلا نمیپذیره.تازه اون هایی هم که قانون هاش می پذیرن بعضی جاهاش رو به صلاحدید خودشون عوض میکنن مثل خیانت.مثل موضوع بحث ما که تفاهم بین زوجین حفظ حریم خانواده هست.
خوب مثل مثال رانندگی و شغل. سال ها باید بگذره و آقا در گذر زمان شاید متوجه سود قوانین خانواده بشه اون هم با آزمون و خطا....ولی خانم ها به طور پیش فرض به صورت تنظیمات کارخانه ای قوانین و اولویت بندی رو با ازدواج انجام میدن