2777
2789

نزدیک اذانه..شوهرم خوابه من بیدارم...امشب خیلی دلتنگ بابام شدم.. بچه بودم از دستش دادم....اونقدر خاطراتم از بابام دوره که انگار هیچ وقت بابا نداشتم و رویای محوی ازش مونده...سال به سال خاطره هاش کمرنگ و کمرنگ‌تر میشن... و کم کم انگار واژه ی پدر از اول در لغت نامه ی زندگیم تعریف نشده...

اما گاهی بعد ار نماز صبح هر چند ماه یک‌بار وقتی توی خوابم صداش رو میشنوم...یا هیبتی رو حس میکنم...فقط چند لحظه....اما سالی دوبار برام خیلی کمه...بیشتر دوست دارم ببینمش....دایی بزرگه شوهرم خیلی خیلی خیلی چشماش؛ صداش و طرز حرف زدن و حتی طرز نشستنش خیلی خیلی  مشابه پدرمه.‌‌..اولین بار وقتی دیدمش دلم‌لرزید و نمیتونستم نگاش کنم...قلبم میسوخت از حسرت ...بعد ها کم کم اونقدر غرق نگاهش میشدم که یهو به خودم میومدم زل زدم‌بهش....توی مهمونی ک ایشون بودن تپش قلبم زیاد میشد و تنم میلرزید..بعضا وقتی باهام دست میدادن خانم ها از لرزش دستام میگفتن چته ..

وقتی برمیگشتم خونمون قاب عکس بابام‌رو میگرفتم و بهش میگفتم امروز دیدمت...

میگفتم اگه زنده بودی الان یکم پیرتر از دایی شوهرم بودی ولی شکل اون بودی....عکسش رو می‌بوسیدمش و تو دلم میگفتم اگه میشد به گذشته برگشت شاید ازخدا میخواستم جون من رو جای تو بگیره...

الان ولی توی مهمونی ها دورترین نقطه میشینم و اصلا نگاهش نمیکنم...با خودم میگم فقط تشابه ظاهری و رفتاری با پدر خدا بیامرزم داره..‌اما پدرم نیست...هیچ وقت نمیتونه جای پدرم باشه....پدرم توی عالم بیداری نیست.‌شاید توی عالم خواب لحظاتی رو درچشماش غرق بشم و بگم دلتنگشم..دوستش دارم و مراقب مامانمم🙂 و اونقدر سیر نگاهش کنم تا هیبتش از یادم نره...💔🥹

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.

من ۶سالم بود بابام فوت کرد اون سالهام یکی دوسال پیشمون بود حتی یادم نمیاد چه شکلی بود که تجسمش کنم 

نعره تو بزار تو بارونو بشکون رد شو حتی قانونو دل نبند که تش تلخیه میشی مثل من نفس تخلیه

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


من ۶سالم بود بابام فوت کرد اون سالهام یکی دوسال پیشمون بود حتی یادم نمیاد چه شکلی بود که تجسمش کنم

خدا رحمتش کنه عزیزم تو خوابت میاد..ازش خواستی تو خوابت بیاد

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.
2805
خدارحمتشون کنه روحشون در آرامش🖤🖤

مممنونم آمین عزیزم 

خداوند رفتگان شمارو هم رحمت کنه

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.
خدا رحمتش کنه عزیزم تو خوابت میاد..ازش خواستی تو خوابت بیاد

یک هفته بعداز فوتش دیدمش چون منتظر بودم بیاد خونه من ماه ها منتظر بابام بودم پشت پنجره حتی وقتی داشتن توقبر میزاشتنش منتظر بودم بلند شه

نعره تو بزار تو بارونو بشکون رد شو حتی قانونو دل نبند که تش تلخیه میشی مثل من نفس تخلیه
یک هفته بعداز فوتش دیدمش چون منتظر بودم بیاد خونه من ماه ها منتظر بابام بودم پشت پنجره حتی وقتی داشت ...

عزیزم...منم ...منتظر معجزه بودم...همش میگفتم خدا بخواد زنده میکنه🥲.اما مهم اینه در عالم دیگه قراره ببینیمش🙂

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.
عزیزم...منم ...منتظر معجزه بودم...همش میگفتم خدا بخواد زنده میکنه🥲.اما مهم اینه در عالم دیگه قراره ...

ضربه ای که من تو کودکی دیدم زندگیم و نابود کرد😓

نعره تو بزار تو بارونو بشکون رد شو حتی قانونو دل نبند که تش تلخیه میشی مثل من نفس تخلیه
ضربه ای که من تو کودکی دیدم زندگیم و نابود کرد😓

🥹

خدا به ما خیلی بدهکاره🙂

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.
🥹خدا به ما خیلی بدهکاره🙂

همیشه یجاهایی نیاز داشتم یکی دستمو بگیر ولی کسی نبود مامانمم درحد خودش کمکم کرد محبت از سمت پدر نداشتم رفتم سمت پسرمردم اونم بهم ضربه زد همیشه خستم 

نعره تو بزار تو بارونو بشکون رد شو حتی قانونو دل نبند که تش تلخیه میشی مثل من نفس تخلیه
همیشه یجاهایی نیاز داشتم یکی دستمو بگیر ولی کسی نبود مامانمم درحد خودش کمکم کرد محبت از سمت پدر نداش ...

🥹 بالاخره یه جا دستت رو توی دستی میذاری که بابات از قبل نشونش کرده🙂


شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.
دلم پره سرتورم درد اوردم همین الانم با اشک نوشتم ببخشید خدا پدرتو بیامرزه

عزیزم ..سرم درد نگرفت..یاهات آروم شدم انگار خودم رو دیدم 

از خدا میخوام دعای  باباهامون دستمون رو بگیره 😘

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.

تاپیکت قلبمو لرزوند غمگینم دلم پر میکشه برای پدرم سی و سه سال بابامو ندیدم نه ساله بودم ......... پارسال رفتم امتحان گواهینامه افسری که مراقب بود لباسش و صورتش وموهاش شبیه پدرم بو اشک ریختم فقط اونو نگاه میکردم نفهمیدم چه جوری ولی جوابام درست بود ..... قبول شدم میفهمم چی میگی مگه من دختر بابا نبودم  

تاپیکت قلبمو لرزوند غمگینم دلم پر میکشه برای پدرم سی و سه سال بابامو ندیدم نه ساله بودم ......... پا ...

عزیزم...پس دیدی خدا گاهی پدرهامون رو در کالبد آدمهای دیگه جا میده..انگار که میخواد فراموشش نکنیم و بهمون یادآوری کنه مزه دست غیب پدر رو...تکیه گاه داشتنو...

عزیزم..🥹خداوند رحمتش کنه و ان شاءالله قرین رحمت بی پایانش باشه❣️

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792