خیلی سخته تاپیک خواهر رو دیدم چقدر حسرت خوردم به اونایی ک خواهر خوب دارن من یک خواهر دارم ک از صد تا دشمن هم برام دشمن تره کاش هیچ وقت نداشتمش کاش واقعا هرچی خواست انجام داد و کرد از آخر گفتن اون جداشده حق داره
همین دیروز اومده سلام میکنم ( به من باشه سلام هم نمیکنم از بس گفته باید احترام منو نگه دارید من دکترم فلانم و بزرگ ترم به زور سلام کردم ) اومده میگه بیا ببین چنگ انداختی فلان شده خب توی دعوا حلوا پخش ک نمیکنن موهامو گرفته بود کشیده بود منم میخواستم موهامو آزاد کنم
داداش هم دارم ولی خب اون چه میفهمه صبح تا شب سرکاره بنده ی خدا دوروز دیگ هم میره خونش
کاش خدا دوتا داداش بهم میداد ولی خواهر نه خواهر بلای جونه
پدرمم ک دائم خونه ی پدر مادرشه از همون ها نگهداری میکنه
مادرمم بنده ی خدا چه میفهمه پیر شده از دست من خواهر برادرمو و پدرم
دوست رفیق هم ندارم
میبینید چقدر تنهام تورو خدا ؟ هیچکسو ندارم هیچکس