دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
بابا من می خوام پست بذارم نمی شه که...اه از دست نی نی سایت...
سروری منظورم دردسرهای نی نیه... اسهالی چیزی.... ههههههه.... وگرنه من دعوت کاخ سفید رو همین الان رد کردم به خاطر اون روز اوباما طفلک افسرده شده ههههههه.... من و رادان با کله می یام البته رو کله رادان نمی شه زیاد حساب کرد هههههههههه
دوستایی که من شماره تونو داشتم دیشب ویندوز گوشی ام رو عوض کردم شماره های پاک شده... شما شماره منو دارین ولی شماره خودتون رو تو وب رادمهر نذارین اگه خواستین بهم اس بدین... شرمنده ...ببخشیدددددد
در مورد استرس باهات موافقم بهاری خدا صبرت بده . من تصمیم گرفتم بشینم خیلی جدی اما دوستانه با شوشو در مورد این استرسم حرف بزنم البته میدونم شاید دلخوری پیش بیاد اما باید بگم نمیشه که همش آخر هفته اعصابم به هم بریزه و نصف هفته دیونه باشم !!!
سلام به همگی خوبید؟من بعد یه استراحت کوتاه اومدم.شنبه ها نمیام سر کار .خونه هم نت ندارم. قرار هم خیلی خوش گذشت.دلم کلی باز شد. بهار جون و فهیمه جون و فرناز جون رو بار اول بود میدیدم و کلی ازشون خوشم اومد. فرناز جون که یه خانوم جووون و خوش تیپ با یه پسر بی نهایت خوش اخلاق که من عاشقش شدم. بهار جونم هم که خیلی مهربون و خودمونی که کلی باهاش احساس راحتی می کردم.طاها هم که سفید عین برف (ماشالله هزار ماشالله توپولی و نرم.تلما هم عاشقش شده بود می خواست بچلوندش.بهار جون حواست رو جمع کنا یه موقع دیدی من و تلما طاها رو دزدیدیم. فهیمه جون هم که بسار خوش اخلاق مهربونو ملایم.یه مامان دوست داشتنی .حدیث هم که ملوس و عروسک.کلی نازداره این دخملی سمانه جون هم که کلی زحمت کشیده بود.بابت سه چرخه کیمیا هم ممنون باعث شده بود نی نی ها کلی مشغول بشن.کیمیا هم کلی بزرگ شده بود.عاشق اقتدارشم.کلی جدی محکم.حرف حرف خودشه.دختر یعنی ایننننننن خاطره جون هم که خوش قول و بردیا که کمی مریض احوال بود رو آورده بود.بردیا هم خیلی جیگر.کلی واسسه خحودشه و کاری به کار بقیه نداره. زهره جون هم که تازه باهاشون آشنا شدم خیلی خونگرم با یه دختر ملوس نازنازی سپیده جون هم که مثل همیشه خوش اخلاق و خوش برخورد و بگو بخند.با علی خوشگل و آروم با یه لباس بامزه صوفی جون هم که دیر اومد و من کوتاه دیدمش و رادمهر نازم هم کلی بزرگ شده بود و آقا.کلا مردیه واسه خودش
بابا جون آخر هفته ها نرین... وسط هفته هر چه قدر هم تو ترافیک بمونین و خسته بشین بهتره..اتفاقا بهتر...بذار دیر برسین یه شام بخورین و بیاین... مال من خودشونو کشتن برای آخر هفته گفتم امکان نداره..... حیف آخر هفته نیست با خمپاره می زنین وسطش