2777
2789

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

بچه سارا مامان اوا قرار بود بیاد تهران قرار بزارم هیچ حبری ازش نیست.....همچنینننننننننننننن من به شدتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت نگران شبنم هستم.....چرا نمیاد بگه همه چیز خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلاممممممممممممممممممممممممم

خوبین؟ البته با اوضاع پیش اومده دیروز فکر کنم هنوز همه تو شوک باشند. من خودم هنوز شوکه ام... هنوز باورم نمی شه آهو همچین کاری کرده باشه

صفحه های قبلی رو خوندم. واقعا متاسف شدم. بچه ها خیلی خیلی معذرت می خوام که دیروز این همه نگران من بودید و اذیت شدید. ببخشید. به خدا من بی تقصیرم

آهو می دونم اینجا سر می زنی و پست ها رو می خونی. باید بگم کارت خیلی خیلی خیلی زشت بود. من واقعا ناراحت شدم و اصلا ازت انتظار نداشتم. به نظر من این کار اسمش شوخی نیست همون طور که دوستان گفتند بازی کردن با اجساسات دیگرانه. بعدشم اگه می خواستی این کار و بکنی بهتر بود از طرف خودت می اومدی و خبر بارداری خودت رو می دادی. هر چند اونم کار بدی بوده اما حداقل از طرف ما این کار و نمی کردی

دیدم توی چند تا پست بالاتر نوشتی خانم های به ظاهر دوست!!!!!!!!!!!! بابا تو دیگه کی هستی؟ دیروز همه رو سر کار گذاشتی . با نام کاربری من و شاپرک اومدی. احساسات بچه ها رو باهاش بازی کردی. بعدش تازه طلبکار هم هستی؟؟؟؟؟ ما به ظاهر دوستیم یا تو؟! کدوم یکی از ما تا حالا همچین کاری کرده؟ من واقعا نمی تونم کاری رو که کردی ببخشم

هم دیروز اینجا رو به هم ریخته بودی و هم منو سر کار شوکه کردی و یه عالمه استرس بهم وارد شد ... اصلا نمی فهمیدم بچه ها چی می گن... واقعا کار بچه گانه و زشتی بود. دوست داشتی یکی با نام کاربری تو وارد شه و این حرفا رو بزنه و بعدش بگه شوخی کردم؟ عکس العمل خودت چی بود؟!!!

به نظر من خوب کردید که تاپیک رو حذف کردید. من با پاک شدن تاپیک قبلی هم موافقم. درسته همه خاطراتمون اونجاست. اما برای جلوگیری از اتفاقات احتمالی آینده اینطوری بهتره


شاپرک جون درکت می کنم و می دونم ناراحتی. من همون موقع که سمانه بهم می گفت می خواستم بهت زنگ بزنم اما یهو یه کار فوری برام پیش اومد و بعدش نشد بهت زنگ بزنم.... ببخشید دوستممممممممم

بهتره فراموش کنیم. یه چیزی بوده گذشته

به نظر منم بهتره که محتاط تر برخورد کنیم. اینجا یه محیط مجازیه و خواننده خاموش زیاد. چیزای مهم هم می تونیم تلفنی یا اس ام اسی به هم بگیم. همه شماره های همو داریم

راستی عکسای طاها کلوچه خیلی ناز بود... قربونش برم

سمانه جون بیشتر از سها بگو. چند تا عکس گرفتی؟ کی آماده می شه؟

صوفی عکسای رادی رادان آماده نشده هنوز؟

وای یعنی چی که از شبنم هیچ خبری نیست؟!! نگران شدم. کسی شماره ای از اونجا که هست ازش نداره ؟

سارا مامان آوا کی قراره بیاد تهران؟ اگه برسم امروز بهش یه زنگ بزنم ببینم در چه حاله

بچه ها تو رو خدا زودی یه قرار بزارید... دلم براتون تنگ شده


سلام خاطرهههههههههههههههههههه بلاخره اومدی؟
تو تاپیک قبلی یه 20 خطی از سها نوشتم ...اصلاااااااااااااااا راضی نبودم......یه دلیل که کیمیا همکاری نکرد اصلااااا واونا هم اصلا مثل 6 ماهگی انرژی واسه خندوندنش نراشتن ...البته پریسا یه کم تلاش کرد ولی 6 ماهگیش اقای نهضتی انصافا تلاش میکرد.....دیگه اخرش که بعدی اومده بود منتظر بود یاسمن و خود ابوافتح هم اومد ولی دیگه خیلی خسته بود....
هیچی قیمت عکساش رفته بالا باز 13 در 18 12 تومن و .....
قانون هاشون تغییر کرده...وقت رو به نسبت تعداد عکس میدن....ما 5 تا عکس میخواستیم 1 ساعت واقعااااااااااااااااا کم بود با توجه به تعداد عکسا و عدم همکاری کیمیا....اول چون پرده سیاه پهن بود گفت زمینه مشکی رو بگیریم بعد سفید عکس اخر شد همون عکس با لباس تولدش که خسته شده بود کلافه بود از پشت هم عکس گرفتن و گرسنه هم بود ...یه بیسکوئیت دستش بود باور میکنی صبر نکردن بیسکوئیتش رو بخوره تو تمام عکسا بیسکوئیت داره که گفت نمیشه برداشتش هم!!!!!!خلاصه این از گرونی و وقت و استراحت ندادن به بچه ...به قول صوفی میگفت ما یه صبح تا ظهر تو گلفام بودیم خودشون میگفتن حالا نینی بره استراحت.....بعد که به اولفتح گفتم گفت ما باید بیزنس خودمون هم در نظر بگیریم!!!!!نفر بعدی پشت در بود دیگه باید میرفتیم....بعدش هم گفت از هر پوزیشن ایی که ما پهن کردیم باید یکی انتخاب کنید !!!!پوزیشن قطره اب رو من انتخاب کردم که کیمیا اصلا همکار ینکرد و هیچ کدومممممممممممممم خوب نشد ولی چون باید انتخاب میکردیم وسط اون پوزیشن شیر خوردم گفتم عکس بگیره...یکی از اونا رو انتخاب کردیم!!!بعد هم دیگه فقط عکسایی که چاپ میشه رو سی دی میده!!!!!در صورتی که همش خاطره است من سی دی قبلی میرم عکساشو میبینیم گریه میکنه خوابیده شی رمیخوره همش خاطره است دیگه.....رفتار و حوصله هم خیلی ندارن دیگه....ابوالفتح که میگفت من سردرد میگرنی گرفتم از دست بچه ها ههههههههه انگار مجبور اینطوری وقت بدن...ما که رفتیم قبلی تو بود ما تو بودیم بعدی اومد....ساعت 4 رفتیم ما تا 5
!!!!کلا من دیگه نمیرم سها من 2 تا پوزیشن تلق بود اینه بود چی بود و اب پاشیدنش رو دوست داشتم که هیچ کردم خوب نشد ... اب پاشیدن که اصلا انتخاب نکردم ...تلق هم اونی نشد که میخواستم....
وای سمانه چقدر بد... آخرین بار یکی دیگه از دوستای منم رفته بود راضی نبود می گفت واسه بچه انرژی نمی زارن. پس با این حساب منم نمی رم

دیروز یکی از همکارام عکسای پسرش و آورده بود. وای یکی از یکی خوشگلتر و شیک تر... رفته بود سه سیب.... می گفت یه ماه طول می کشه اماده شه... من واسه 18 ماهگی بردیا حتما سه سیب وقت می گیرم... خیلی خوشم اومده از کاراش

راستی بردیا این ماه خوب وزن نگرفته. البته این مرکز بهداشت ها من اصلا راضی نیستم. دقیق نیستند

وزن بردیا توی 15 ماهگی 10.900 و قدش و گفته 80

در حالی که که قد 13 ماهگی بردیا رو گفته بود 81.. یعنی تو 2 ماه یه سانت هم قدش آب رفته؟! ههههههه

وزنشم نسبت به ماه پیش 100 گرم فقط اضافه شده که می گفت در کل واسه 15 ماهگی وزن 10/900 خوبه اما توی یه ماه 100 گرم کمه

نمی دونم والا

راستی یه چیز دیگه بردیا 2 روزه شدید سرفه می کنه و آب ریزش بینی داره. عصری می برمش دکتر ببینم چی می گه

کیمیا چه می کنه با مهد کودکش؟
سلام خاطره خوبی
من دیروز خیلی دلداریت دادم......
فقط اینو بگم...گفتم....کنعان یا باران ...هدیه خداست.....هههههه

خوبی خوشی...خسته نباشی
الهی بردیا ک هیچ وقت مریض نمیشد...یعنی با مهد!!!
منم از سه سیب خیلی خوشم میاد
میشه یه قیمت کلی بگیری ازش....من شهریور میخوام مبین رو ببرم اتلیه......
خلاصه اگه دفعه ی بعد بیای و بگی من حامله ام ما شاخ در نمیاریم...برامون ملموس تر شده...ههههه

سمانه جان سلام
نمیدونستم اینقدر خودشونو میگیرن....اوه چ کلاسی....
منم خیلییییییییییییییییییییییییییییییییی قطره ی ابش رو دوست دارم....شده یه شیشه با خودم میبرم همین اتلیه قبلیش....چون دوست شده با همسرم.....میگم ازش اینجوری عکس بگیرن.....هههه

ا
*ان هو الا ذکر و قران مبین*
سلام
پستها رو خوندم
من با اینکه خیلی کمتر میتونم بیام ولی دیشب پستها رو خوندم اینقدر ناراحت شدم که نتونستم چیزی تایپ کنم
فقط تمام خاطرات بارداریم پای این تایپیک یادم اومد
با شکم گنده نشستن پای حرف دوستان
واسه هم سنگ صبور بودن
دعا واسه هم که وایییییی امروز فلانی زایمان داره خدا کمکش کن
امرزو نی نی فلانی به دنیا میاد خدایا نی نیش سالم باشه
یادم میاد که با شکم بخیه دار به سختی و باعشق میومدم تا عکس نی نی ها رو ببینم و مامانم و یا شوهرم با تعجب میگفتن که قربون صدقه کی میری برو دراز بکش دختر
واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی تو رو خدا آهو خجالت بکش خدا کنه لاقل اون تایپیک اولمون رو پاک نکنین
من اینقدر از این شوخی مسخره عصبانیم که.......
Lilypie Maternity tickers
سلام

سمانه جان من موقع ثبت نام این ایمیل رو وارد کردم و پسوردش رو یادم رفته و کلا هیچ وقت بهش سر نمیزنم بازم ممنونم ازت

خاطره خوبی آراد سه ماهه اصلا وزن اضافه نکرده

این هفتهدمیرم ازمایشاتو بدم
سلام
فروشگاه اینترنتی سیسمونی شاپ افتتاح شد
هر ماه با لباسهای جدید
از سایز صفر تا دو سال
کیفیت عالی و قیمت مناسب
یکبار برای همیشه مشتری ما خواهید شد
www.sismoonishop.blogfa.com
سرنوشت را کی توان از سر نوشت...
سلام به همه

خوبید؟ خوشید؟

فهیمه جون دیروز علی با انگشتش زده بود تو چشمش که اصلا چشمش باز نمیشد و فقط اشکریزش داشت کلی هم ملتهب شدعه بود کلی دکتر بردمش ...خدا رو شکر چیز خاصی نبود و خراشیدگی رو قرنیه دیده نشده بود...امروز خیلی بهتره

خاطره جون کجایی؟ این چند روزی که نبودی دلمون واقعا واست تنگ شده بود...جای خالیت واقعا احساس میشد...امیدوارم بردیا جونی مریض نشده باشه...چرا وبلاگش ر. بروز نمی کنی؟

المیرا جان کجایی خواهر...دلمون برات تنگ شده...ما هیچ کدوم ازت شماره ای نداریم...اگه دوست داشتی بهمون بده...میتونی تو وبلاگ ها به صورت خصوصی بزاری عزیزم....آرام و آراد خوبند؟

ملیحه جان خودتو ناراحت نکن من بعد باید محتاط تر باشیم و به هر کسی اعتماد نکنیم...هر چند آهو می خواسته شوخی کنه...اما شوخی زشتی کرده و همه ازش دلخور هستند

سمانه جون خوبی؟ کیمیا تپی خوبه؟ من شدیدا دلم قرار میخواد...تو رو خدا زودتر یه قرار ردیف کنید

شبنم جون هر جایی هستی امیدوارم حال خودت و همسری و رانیا خوب باشه...کاش می تونستی بیای و یه خبر از حال خودت به ما بدیییییی دوست جونم
دخمل طلای من الان در آغوشمه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز