همکارم سرپرست ی قسمتیه همه میدونن چ پسر خوب و محترمی هست هم ...بعد هر موقع حواسم نیست تا داره نگام میکنه بعد سر برمیگرذونم تا داره نگام میکنه یهو سرشو میندازه ی ور دیگه 😐🥺اینم بگم اولا ک اومدم بود تو کار خیلیا پیشنهاد منو بش داده بودن گفته بود ن
خوشش آمده است
داره فکر میکنه چرا دماغت گنده است
خب پس داره میبینه و میسنجه ببینه ایا درست فکر کرده یا اشتباه
البته ممکنه بخواد اما شرایطشو نداشته باشه
منم یه همکار اینجوری داشتم حرفاشم ازدواجی بود اما چند نفر پیشنهاد منو داده بودن غیر مستقیم گفته بود نه
مثلا اینکه مامانم گفته حتما باید خودش عروسشو انتخاب کنه و.....
خودتو درگیر اینا نکن مورد خوب اومد نقد رو بچسب
منم اینجوری بودم اما خب حرفاش کلا بهانه بود از نظر من
من دیگه بعد یه مدت محلش ندادم حوصله م نمی کشید انقد بلا تکلیف باشم هی با ایما و اشاره علاقه نشون بده تهش بگه ازدواج چیه
فقط باید حذفشون کنی
وقتی از اونجا رفتم خیلی سراغمو گرفت ولی من دیگه حوصله شو نداشتم بنظرم درگیرش نشو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
12 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز