میگن خونمون میای خودت بلند شو کار کن،چای بزار،با ما حرف بزن و صمیمی باش،مثل غریبه ها ی جا نشین،ولی من نمیتونم،همیشه از صمیمی شدن باهاشون ضربه خوردم...شما بگید کار درستی میکنم؟
من بیشتر سکوت میکنم وقتی خونشون هستم،زیاد کار نمیکنم،در حد ظرف شستن،ظرفارو جمع کردن و...
اما جاریم مثل من نیست،با مادرشوهرم عین مادر خودش رفتار میکنه،صب میاد خونه مادرشوهرم همه کاراشو انجام میده،میگن توام مث اون یاش
روش خودت درسته
کار تو درسته
شک نکن
بگو من باهاتون راحتم وهرکسی طبیعتی داره
دوری دوستی
بگو من سبک و برند خودمو دارم
نه همینجوری بمون صد درصد
بگو من نمیتونم مثل جاریم باشم اون مدل خودشو داره منم مدل خودمو
بگو صمیمیت توقع میاره، توقع هم باعث ناراحتی و دلخوری میشه
ترجیح میدم رابطمون بااحترام باشه
هرچی مثل غریبه ها باشی احترامت بیشتره
هر وقت گفتن بگو چشم و کار خودتو بکن
بهشون بگو خب نباید هم آدم با خانواده شوهرش صمیمی شه 🤣
با خانواده شوهر میشه دوست شد ولی صمیمی نه
صمیمی شدن یعنی اجازه دخالت دادن
باهاشون خوب باش ولی صمیمی اصلا
کار درستو تو میکنی اصلا تغییر نده😂
من اوایل شبیه جاریست بودم ضربه خوردم کلی تا فهمیدم باید مثل تو باشم راه خودت درسته شک نکن
دقیقا منم مشکل تورو دارم.. دوتا شهر متفاوتم هستیم شوهرم همش توقع داره برم خونشون بمونم مثل کوزت کار کنم اما من‌نمیتونم
