ماههاست طلاق عاطفی ام
می ره کار میاد من تا شب خونم با بچه
بقرآن ۱ کلمه حرف نمیزنیم
باهم شام نمیخوریم جایی باهم نمیریم
نگاهم نمیکنه
دارم میپوسم
شرایط کاررفتن ندارم ک برم کار
شرایط طلاق ندارم ک بچمو میگیره اخه
بلاتکلیفم بدون هییییچ تنوعی
اگه این مرگ تدریجی نیس پس چیه
ن دوستی دارم برم باهاش بیرون
ن کسیو ک برم جایی اینو چند روز ولش کنم و نباشم خونه
خونوادمم کاملا درجریانن
میگن جی بگیم
طرف محلت نمیده
اینو بگیم بدتر خودت ضایع میشی تو اقوام
راستم میگن
من چیکارکنم