من به خاطر یه سری مشکلات همون خواستگار اول رو قبول کردم اونم سنتی و تو سن پایین ازدواج کردم
کلا خواستگاری و عقد و عروسی تو دو ماه جمع شد
زیاد احساس راحتی نداشتم با شوهرم ولی خب حقیقتا حداقل واسه شب عروسیم یه کاری کرد که قشنگ ترین خاطره بشه برام
همون موقع هم که رفتیم لباس عروس انتخاب کنیم بهم گفت هر کدومش که خودت واقعا دلت بهش گرفته انتخاب کن حالا پولش رو یه کاری میکنم
بعضی دامادا معمولا دیدم شب عروسی خیلی اخلاقشون تند میشه
این رفتارا رو نداشت یا وقتی اومد جلو آرایشگاه دنبالم خیلی قربون صدقه ام رفت
همین باعث شد خاطره خیلی خوبی از عروسیم تو ذهنم بمونه