اونایی ک بعد مدتی زندگی در یه ساختمون با خونواده همسر

امید به خدا

آره دقیقا فقط آدم توی عذابه یه روز نیستن طعم آزادی رو میچشیم که متاسفانه همیشه هستن

دقیقا به شوهر ادم برمیگرده 

من تنها مشکلم با بچه هامه خیلی دوست دارن برن اونجا وقتی میرن دوتربیتی میشن 

اره خیلی 

ولی جاهای دیگه میسوزونه 

اینقدر پیش فامیلش غیبت من را می‌کنه 

🥲 منم واگذار کردم چون واقعا کاری از دستم بر نمیاد 

با اینکه دیر به دیر میرم

از حد نگذریم خوبیهایی هم داره 

بگیم که انقدر نترسونیم بقیه رو 

من 8ساله پیششونم

خوبیهاش اینه که پول رهن و اجازه نمیدیم تو این گرونی و هرسال مجبور نیستیم به فکر جابجایی باشیم 

دوم  اینکه کاری داشتی میتونی کمک بگیری مثلا خدانکنه مریصی چیزیه یا بچتو بزاری پیششون یه دیقه بری بیرون و بیای 

به مهمونیا و دورهمی ها نزدیکتری اگر بتونی حدو حدودو نگه داری بعضیا هستن دوست دارن دورهمی رو اینطور میتونن بیشتر شرکت کنن 

من اگر خوکه جدا داشتم انقدر اقوام شوهرمو نمیدیدم ولی بلاخره اینجا چهارتا ادم میبینیم دلمون وا میشه  .ادم بدا به کنار اونا مایه عدابن 

اوایل همین بودم 

الان ی غمی میشینه رو دلم که حد ندارها🥲🥲 

ی وقتایی ی مشکلاتی باعث میشه آدم مثل قبل نباشه 

چرا عزیزم یه چیزهایی بوده .گاهی با چشم گریه هم خوابیدم 

اما همه اون مسایل اگر خونه جدا داشتم هم اتفاق می افتاد 

شما اگر جدا بودین باز چیز جدید میخریدن مادرشوهرت دلش میخواست .و البته اینم بگم من اگر مادرشوهرم از روی من تقلید کنه واسه خرید اصلا ناراحت نمیشم البته با پول خودش .اون وسیله رو در انحصار خودم نمبینم و اگر مشابه من بخره با خودم میگم ایشون حتما سلیقه منو قبول داره که مثل من خریده و تازه خوشحال میشم 

اگر از شما انتطار داره براش یه وسیله بخرین شما هم پس متقابلا ازش بخواید براتون بخره .

متاسفانه قدیمیا اینطور فکر میکردن پسر باید کمک دست خانواده پسر بشه و تیغ میزدن 

الانه برعکس شده همه خانواده ها کمک جونا میکنن 

بعصیا هنوز تو قدیم موندن 

ما از روز اول یه مداد برامون میخریدن پولشو حساب میکرویم که ماهم براشون چیزی خریدیم حساب کنن و کاملا حدو حدود مالیو مشخص کردیم یعنی یه پاکت گوجه خم میخریم حساب میکنیم