چقدر سخته خواهرت شرایطش شبیه منه. اولین اشتباهش همین کشوندن دعوا به خانواده هاست. اگر نمی خواد طلاق بگیره باید سعی کنه بتونه صبرشو بالا ببره اولا که اصلا بچه دار نشه بعدم باید شوهرشو تو مشتش بگیره خیلی سخته منم شوهرم تقریبا همین جوری بود. الانم بهش بگو سنگین و رنگین بشینه یا یه بزرگتر اگر دارید واسطه بشه البته اگر بهش تهمت دزدی زدن چون گفتی دادسرا که دیگه واقعا باید تموم کرد.
شما چن سالت بود ؟ درسته هرکس یه معیار داره ولی این هم اخلاقش اینجوری هست دیگه میگه اصلا دنیا رو سرم خراب میشه اگه بهم برچسب مطلقه رو بزنن میگه نمیخوام زندگیم رو از دست بدم ولی آخه کلا پسره نیست ک هیچ سراغی ازش نگرفته میگه باید بیخیال خانوادت بشی
تا پای کلانتری هم کشوندع شد بیچاره مادرم کلی فش شنید از دامادمون و مادرش ؛ عصرش خواهرم دست از پا دراز تر خودش برگشت خونش ؛ دو هفته بعد دوباره دعوا کرد و‌زنگ زد به مادرم با داد و بیداد هر دعواش رو به مادرم گفته و اونم نتوانسته تحمل کنه گفته دخترم پاشو بیا خونه اینم با یه ساک اومده خونه ینی نزدیک یه سال میشه ک‌هر هفته دعوا درس کردن خواهرم یه بار هم نتوانسته حل کنه بین خودشون همه رو قهر کرده
من ۳۴ سال . منم اولش فکر میکردم دیگه نمی تونم مثل قبل زندگی کنم .ولی کم کم زندگیم به حالت عادی برگشت طوریکه هرجور دلم میخواست می گشتم . مستقل زندگی کردم . به حرف مردم اهمیت نمی دادم و تو مجالس همیشه خودم رو شاد نشون میدادم . همه تعجب میکردن ... بعد از ۳سال و نیم هم بطور،اتفاقی با همسرم آشنا شدم ... خداروشکر انگار واسه هم ساخته شدیم...
وای خوب این دیگه فایده نداره منم خیلی قهر کردم البته من شوهرم از خونه بیرونم می کرد و همیشه به بقیه زنگ می زد بیایید ما داریم دعوا می کنیم. آخر حرمتا شکسته شد رفت و آمد ها قطع شد الانم با دو تا بچه داریم جدا میشیم. این زندگی دیگه برا خواهرت زندگی نمیشه. الان جدا بشه بهتره یه کمم عبرت بگیره هم از انتخابش هم از رفتارش. من خودمم این روزا همش خودمو سرزنش می کنم ولی خوب شوهرم بیشتر مقصر بود.
بهش بگو یه کم برا خوذش ارزش قائل بشه الان تموم کنه بهتره تا چند سال بعد با چند تا بچه
خواهرت یا شرط بزاره خونه اجاره کنه و یک حقی چیزی بگیره یا اگه قبول نکرد طلاق خواست بگیره شما هم آبروشون ببرین البته شما هم نبرین خدا چوب بی صداشو داره ولی مشکل خواهرت وابستگیه این مادرشوهره ک انقدر حرف زده پشت سرتون هنوز به غیرت خواهرت برنخورده؟ واسه همین بهش بگو برات خونه بگیره که بعدا اگه نگرفت بدونه که ارزشش پیش این مرد چقدره و طلاق گرفتن براش راحت تر بشه
پسره توان مالی ندارع همینجوریش ک خرج کرایه خونه نمیدن هم پسره نتونسته یه جفت کفش بخره چه برسه به اینکه خونه کرایه کنه اتفاقا هدف اونا هم همینه دیگه پسره گفته تو یه محله پایین شهر کرایه کنم دیگه مادرم دخالت نکنه در صورتیکه اینا همه حرف مادر شوهره هست میخواد خونه رو هم بگیره ک زندگی خواهرم بیاد پایین نمیتونه تحمل کنه ک زندگی سطح بالا داشته باشن ؛ فک کن پسر بیکار باشه خونه پایین شهر باشه کرایه باشه ؛ واقعا به چیش دلخوش کنیم؟ عروس نگرف یه خرجش طلا بود ک اونم برداشته برده برا مادرش 😔به خواهرم گفتیم طلاق بگیر میگه من از عواقبش خبر دارم این آبرو برام نزاشته به مردهای غریبه گفته زنم دختر نبود با یه پسر گرفتمش براهمین طلاق میدم دامادمون حتی به من هم رحم نکرده آبروی منم برده گفته خواهرش هم لاته
ما میگیم میگه پسره برام آبرو نزاشته بمونه راست هم میگه به مردهای دیگه گفته زنم دختر نبود با یه پسر مچشو گرفتم برا همین غیرتم نکشید طلاق دادمش اون حتی به من هم رحم نکرده گفته خواهرش هم لاته ؛ از طرفی خواهرم میگه من طلاق بگیرم فردا مجبورم با یه مرد مطلقه ازدواج کنم ک اونم صددرصد ایراد داره ک‌زن طلاق داده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
14 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز