از ماست که بر ماست
یاد داستانی افتادم که مامانم بچه بودم میگفت زمان یه پیامبر قرار بود بلا بیاد ملت دیوار های خودشون رو سوراخ کردن که اگه ببین همسایه اشون به مشکل افتاده برن کمک بعد می بینن بلا نیومد میرن از پیامبر میپرسن پس کو گفته بودی میخواد بلا میاد میگه خدا میگه یعنی بنده های من از به هم مهربونتر هستن وقتی اونا بهم رحم می کنن من نکنم ؟
الان داستان ماست ما به هم دیگه رحم نمی کنیم خدا هم به ما غضب می کنه