آخه بچه هاشون همه سروسامون گرفتن ۳ تا دختراش شوهر کردن واسه پسرش هم با سیاست تموم خونه داد بابام براش ساخت من و نامزدم خونه میساختیم باابام ب ما کمک میکرد زن بابام داشت سکته میکرد میگفت بیا ب خونه زهرا هم کمک بده بابام معماره دهنش سرویس کرده بود الان زنیکه تنهاست پسرشم کار میکنه بهش میده از این طرفم بابام میده در حالی که بابام اصلا عدالت برقرار نمیکنه اون تنهاست خودشم ک فقط اخر هفته ها میره اونجا طوری نیست که بره بخوره یخابه آدم نسوزه
چاره اش یه شررت قرمزه میپوشه آشتی میکنن شاشت بی نتیجه میمونه 🤣😂
مامانم کلی واسه باابام دعا می‌نوشت ک ولش کنه اون وقتا حال مامانم اوکی بود بابام تقریبا ۴۰ روز باهاش سرد میشد بعد دوباره ارتباط می‌گرفت هعیی 🥲۱۰ سال خونمون هعی جنگ‌و دعوا بعدش ک مامانم حالش وخیم شد بابام یواش یواش رفت و آمد شروع کرد پاش ب خونمون وا شد ولی زیاد رفت و آمد نمیکنه فک میکرد خونه ما چه خبره ۱۰ سال خدشو کشت آخرش اومد دید خبری نیست آخر ماها سرو کلش پیدا میشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز