زنجیر طلام روی میز آرایشم بود امروز اومد خونه ام رفت تو اتاق لباس عوض کنه من تو آشپزخونه چایی میذاشتم وقتی آیفون خونه رو زد من جلو میز آرایش داشتم زنجیرمو مینداختم گردنم زنگ خورد گذاشتم رو میز برم ببینم کیه برگردم بندازم گردنم وقتی دیدم جاریمه در و باز کردم اومد بالا کلا رنجیر یادم رفت وقتی تو آشپزخونه بودم از اتاق اومد بیرون دوباره رفت لباس پوشید گفت یه کار مهمی پیش اومده باید بره من تعجب کردم گفتم چه کاری آخه تازه اومدی که یکمی هول بود گفت نه باید برم و اینا رفت خلاصه یه ساعتی گذشت از رفتنش یهو یادم افتاد عه زنجیرمو گذاشتم جلو میز آرایش برم بندازم رفتم دیدم نیست تمام اتاق و زیر و رو کردم تمام خونه رو جز به جز گشتم انقدر گشتم خسته شدم به گریه افتادم آخر زنگ زدم به جاریم گفتم ادامه پست بعد میگم طولانی نشه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بعد بچه این خانم هم دیت کجی داره و همه میدونن حتی مادرشوهرم گفت پسرش از خونواده مادریش به ارث برده ح ...
اسی بزنگ مادر شوهرت خدتو بزن به مظلومی بگو من فقط ازش پرسیدم الان اینطور جنجال به پا کرده هم من و شوهرم به مشکل خوردیم هم شوهرم و داداشش شما باهاشون حرف بزن من منظوری نداشتم
بعد بچه این خانم هم دیت کجی داره و همه میدونن حتی مادرشوهرم گفت پسرش از خونواده مادریش به ارث برده ح ...
این حرفو یکی تو بچگی ب منی زد ک حتی دست تو جیب بابامم نکرده بودم
انشالله ک سر پل صراط یقه شو دو دستی میگیرم
با حرف مادرشوهرت، خودتو مدیونهیچ کس نکن
حالا بیشتر خونه رو بگرد ،شاید پیدا شد
یهویی ب مردم تهمت نزن
ایران خانوم قشنگمون با همه قومیتا و مذاهبشه که رنگی و قشنگه🪷🌺❤️🔥پس تویی که کامنت یا تاپیک ضدقومیتی و ضدمذهبی میذاری خیلی خطرناکی ،باید به بدترین شکل باهات برخورد بشه،چون نه تنها شعور نداری بلکه یه کتاب تاریخ هم دستت نگرفتی که بدونی گوشه به گوشه ایران چه تاریخ و ابهتی داره ،پس اگه با خاک یکسانت کردم لایقته🤢