2777
2789

ما شهر دیگه زندگی میکنیم پدروپدرشوهرم شهرشون جداست درواقع ما مهاجرت کردیم از شهر پدریمون.

داداش و خواهرام خونشون شهر ماست.

وقتی مادرم میاد میره خونه داداشم که مجرد هست ماخواهرا متاهلیم 

من هربار میومد دعوتش میکردم کلی همسرم تدارک میدید و چند نوع غذا و....کم پیش میاد مارو دعوت کنه خونه خودشون یا داداشم فقط انتطار داره بیاد بخوره از جاشم بلند نمیشه میگه پا درد دارم.۵۴ سالشه

منم بعد زایمان دومم دیدم اومد کم کمک میکرد فقط میخاست داداشام رو بیاره اینجا فقط به فکر شکم پسراش بود بیان بخورن و برن چون پسراش هم دستشون تنگه وام دارن هم خسیسن زیاد خرج نمیکنن منم چند بار اومد دعوتش نکردم یبار هم اومد مثل هربار تدارک ندیدم غیر از این خودمون چک داشتیم گوشتمون تمام شد نتونستیم بخریم.

حالا اینبار که رفتم خونه پدرم باهام دعوا کرده که 

نمیخام بیای بابام پول داد دست دخترم کلی زورش اورد حالا من شاغلم هربار هم پول میدم مادرم هم براش لباس و پارچه میخرم.

کلی باهام بحث کرد که نمیخام بیای خودت و شوهرت شوهرم سالی یبار میره خونشون.

میگه من اومدم عزت نزاشتی بهم زنگ نمیزنی داداشات بیان خونه ات نمیخام تو هم بیای خونه ام خیلی نمک نشناسه گفتم از بس دادمت خوردی یبار ندادمت اینطور شدی گفت اره از عمد شوهرت میگه ما نیایم و بریم. 

جان جانانم💗💕

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

باورم نمیشه مادری با بچه ش اینجور باشه... رابطه ی سمی داره .. نرو خونش

خیلی منفعت طلبه نسبت به دختراش کلی عذابم داد موقع زایمان من تو بینارستان نتونستم شام بخورم گفتم بزار دیر تر میخورم غذام رو یرد داد داداشم من شام نخورده خوابیدم شب اول زایمانم

جان جانانم💗💕

مثل نامادری ونادختری هست روابطتتون 

حتی مادرخونده هم نیست !!!

والدین سمی وتبعیض گذار همینن انگارازبچشون کینه وطلب دادن 

چقدر پسر پرسته خدا عاقبتشو به خیر کنه

کاش میشد از کسانی که مرده اند پرسید: آیا بالاخره رنج های بشر  پایان یافت؟
مثل نامادری ونادختری هست روابطتتون حتی مادرخونده هم نیست !!!والدین سمی وتبعیض گذار همینن انگارازبچشو ...

دقیقا نمیدونی تو زندگی مجردی موقع ازدواج خرید جهیزیه بعد ازدواج موقع زایمان چ عذابایی بهم داد که بگن کتاب میشن

جان جانانم💗💕

نمیدونم شرایطت چه جوریه 

یه زمان هم مادر من غذاهای مونده اش رو جمع میکرد زنگ میزد ما دخترها میخوردیم و میرفتیم اصلا هم تو فاز اینکه غذا مونده هست نبودیم تا اینکه ظهری که قرار بود همه دخترا بریم غذا مونده بخوریم برادرم زنگ زد به مادرم میخوام بیام خونتون

اونم گفت بچه از راه دور میاد و چلو گوشت گذاشت

جلو همسرهامون خجالت کشیدیم اما دفعه بعد که گفت بیایید نرفتیم 

اگه دیدیم غذا مونده هست نموندیم تا اصلاح شد از اون روزها شاید ۱۰ یا ۱۵ سال میگذره 

مادرم نا توان شده و هر روز خونه یکی از دخترها برای ناهار و شامه

خونه پسرها هم هروقت بره شهر شون نهایت یک وعده اونجاست...

برا ما دخترا سیسمونی نخرید اما برا عروس ها موقع زایمان انگشتر طلا برد


خدا رو شاهد میگیرم حتی یک کادو موقع زایمان نداد...

اما چه میشه کرد پدر ومادر هستند 

من وظیفه ام رو انجام میدم هر چند دلسرد هستم 

❤❤❤

منم داداشم از کارش ک بر میگرده وقت و بی وقت میاد خونمون یعتی مثلا چند شب پشت هم یعد مثلا دقیقا قبل شام میاد اگ خونه مامانم شام خوب نباشه بعد اگ شام ما خوب نباشه یا کم باشه مادرم جلو همه میگه یه شب نتونستی داداشت رو دعوت کنی و غذات فلان بوده و بهمان بوده واشه ۶مین استرس میگیرم وقتی میاد 

آقای فردوسی پور شما دنبال چییییییی
دقیقا نمیدونی تو زندگی مجردی موقع ازدواج خرید جهیزیه بعد ازدواج موقع زایمان چ عذابایی بهم داد که بگن ...

حالا باز شکر خدا شاعلی محتاج کسی نیستی اما ادم محبت مادر پدرشو همیشه لازم داره و حق داری دلخور باشی ازشون 

خودت صددرصد ماد بهتریهستی واسه دخترت 

این پسرپرستا دیگه نسلشون کم کم  تموم شده 

کاش میشد از کسانی که مرده اند پرسید: آیا بالاخره رنج های بشر  پایان یافت؟
منم داداشم از کارش ک بر میگرده وقت و بی وقت میاد خونمون یعتی مثلا چند شب پشت هم یعد مثلا دقیقا قبل ش ...

اهمیت نزار تا کی میخای سرویس بدی از یه زمانی به بعد وظیفت میشه قطعش کنی میشی ادم بده

جان جانانم💗💕

حالا باز شکر خدا شاعلی محتاج کسی نیستی اما ادم محبت مادر پدرشو همیشه لازم داره و حق داری دلخور باشی ...

ن خودش واسه جهیزیه ام چیزی خرید ن گذاشت پدرم بخره خودمم خریدم باهام دعوا کرد همه چی برداشتی بردی خونه پسر مردم دوتا روبالشتی داشت گفت بهت میدم جهیزیه مو که اوردن دیدم همونم نداد حالا هرچی بشقاب قاشق داشت برد داد داداشم 

وقتی میره خونه داداشم از عمد میوه نمیخره داداشم تا این بره بازم یقه پاره میکنه واسش

جان جانانم💗💕

نمیدونم شرایطت چه جوریه یه زمان هم مادر من غذاهای مونده اش رو جمع میکرد زنگ میزد ما دخترها میخوردیم ...

مال من خیلی بدتره میگه شما بیارین بدین من و پسرام انگار ما وسیله اش باشیم

جان جانانم💗💕

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792