واقعا درست میگه
باهاش یه جا نیستم ، اما همیشه بین من و این کسی کا مثلا اسمش شوهره دارم حسش می کنم
خیلی ها رو بین خودمون دوتا حس کردم ، عامل اصلیشم مادر و پدر به دردنخورشن ، دیشب دیگه از بس اوقمو بالا میاره با حرفهوی دروغش و نگاه های دروغ تر از دروغش ، به روش آوردم که تو انقدر پستی که قلیون نکشیدن بیشتر از زجر کشیدن همسرت اذیتت میکنه ، رفتی خونه اش اونجا رو برات پاتوق کرده تند تند بری پیشش و بشینی ازین غلطها
نخندین و مسخره ام نکنین که مگه چیه قلیون ؟؟؟؟؟ زمانی رو که برای من یک ثانیه اشم نمی ذاره و برای اون زن افریته چند ساعت چند ساعت میذاره ، مسببش همین قلیونه و کلی گندهای مثل خیانت که هر کدومشون رو فهمید ، حمایتش کرد بیشتر از قبل😭😭😭😭😭😭😭😭
انقدر مادر آشغالیه که اصلا براش مهم نیست من به خاطر ندونم کاریهای ریز و درشت بچه اش چقدر دارم عذاب میکشم ، ببشتر ور میره با این عقب مونده تا برای خودش نگهش داره
هیچ موضوعی ، هیچ موضوعی وجود نداره که بین من و شوهرم باشه و این عجوزه ندونه ، با وجود تمام قسم هایی که خورده و انکارهایی که از نگفتن موضوع ها کرده ، دستش رو شده که همون موضوع رو بدون رضایت من خیلی قبل ترها رفته گفته بهش
بعضی مادرشوهرها توی خونه ی عروسن و انگار نه انگار که هستن و شایدم مثل فرشته ان
برای من نه که دور باشه ، محله ای فاصله داریم اما از همون ثانیه ی بعد عقد ، همیشه همیشه همیشه کنار خودم حسش کردم ، هووی کثیف و چندشمه