2777
2789
کسانی که جدا شدند خیلی شجاع هستندشوهر من از اول ازدواج خیلی اذیتم کرد و فحاش بودولی با اصرارهایی که ...

منم‌مثل شمام ولی واقعا شجاعت طلاق رو‌ندارم! من سالهاس رنجو‌تحمل کردم ولی الان دلم‌میسوزه از شوهرم جدا شم. چون هیچکسو نداره . نه خانواده ای پشتش هستن نه خودش ادم حسابیه! میترسم از روز پیری مون (اگر‌عمری باشه البته) تنها و‌بدبخت بمونه 

البته ما زنا اینجور حماقتا رو‌داریم شایدم جدا بشم یکی رو پیدا کنه کبکش خروس بخونه الله اعلم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



مگه بزرگتر نداره ؟برید با بزرگترش حرف بزنید دلیل اینکارشو بدونیدمگه زندگی مسخره بازیه که گریه میکنه ...

از پیش خانوادشم رفته.خانواده دوتامون دنبال یه بهونن که جدامکن کنن برای همین دیر به خانوادم گفتم.گفتم شاید برگرده

لطفا لایک نکنید دیدگاهمو نپسندید لایک نکنید ممنون
کسانی که جدا شدند خیلی شجاع هستندشوهر من از اول ازدواج خیلی اذیتم کرد و فحاش بودولی با اصرارهایی که ...

تعارف نکن یه 10 تا دیگه هم میاوردی   تو المان با اون اقتصاد و دولت قوی مردمش یدونه بیشتر جرات نمیکنن بیارن تازه دولت هم همه جوره حمایتشون میکنه اونوقت اینجا با این وضع و اوضاع مسابقه میزارن سر زاییدن  

خانواده ات مخالف بودن؟ چراگفته مگه اینکه بمیرم ازم بگیریدش؟

خانواده دوتامون مخالفن.نمیدونم من حتی دلیل اینکاراشو دلیل رفتنشو نمیدونم

لطفا لایک نکنید دیدگاهمو نپسندید لایک نکنید ممنون

اولین بار ک بعداز جدایی دیدمش نمیدونم اونم منو دید یا نه ولی خیلی ناراحت شدم،ی بارم تو خواب دیدم ک دلش برام تنگ شده انگار ،فرداش بیرون دیدمش ولی اون با نگاهش داشت دنبالم میکرد و منم برنگشتم عقب ک ببینمش ،توی ماشین بودم عقب نشسته بودم اونم تو ماشینش بود ولی حسرتو حس کردم از نگاهش ،اولین بار ک دیدمش خیلی حس قدرتمندی داشت یجور بود ک انگار اصلا منو ندیده و بی تفاوت ،شایذم ندیده بود خدا بدونه ولی هر دو بارم دلم ریخت از دیدنش یهو شایذم الانم ببینمش از استرس باز دلم بریزه نمیدونم ولی من بعد از اون  عاشق شدم باز ،واس همونم ب همه اونایی ک توی این شرایطم میگم فقط تحمل کنید کم نیارید خدا  کمکتون میکنه 

من توی عقدم شوهرم ولم کرده رفته همون فردای عقد رفت.دیروز بعداز تقریبا دوماه به داداشم گفتم شوهرم رفت ...

خب پس چرا اینجوری میکنه؟این چ رفتاریِ

هر بار این درو محکم ببند برو
از همون اول خانواده دوتامون مخالف بودن با اینکه ازدواج سنتی بود.پدرش خیلی مخالف بود حتی موقع بله برو ...

شوهرت چند سالشه،یعنی خودشون بهم دیگ معرفیتون کردن بعد خودشونم پشیمون شدن این وسط شما دلباخته هم سدین الان شوهرتم پیش خانوادس نمیر پس کجا میر اصلا بش پیام بد بگو هدفت چی بود از اینکار بدبخت کردن من

وااای اخه عزیز من یدونه اورد بودی نغهمیدی چ عوضی دیگ چرا ۲ تای دیگه هم همراه خودت اسیر کردیمشکلش چیه ...

خیلی بی احترامی به خانوادم میکنه و در مقابل خیلی وابسته به خانواده خودش

چیزی  که الان آزارم میده اینه که هر از گاهی که مطمئن میشه خونه تنهاست متوجه شدم معذرت میخوام لخت پای گوشی و تلویزیون هست و نمیدونم چی تو کلشه...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز