بله کارت زشته
با چه اعتماد به نفسی وارد زندگی میشین بعد میگین به روتین ترین و عادی ترین روال زندگی مشترک علاقه ندارم حوصله ندارم میترسم و غیره ؟ پس برای چی وارد زندگی این مرد شدی ؟ میذاشتی یکی دیگه شریک زندگیش بشه ، این خودخواهی و حق الناس نیست پس چیه
میترسم و فلان یعنی چی این همه زن زاییدن زندگی کردن سرکار رفتن خونه رو مدیریت کردن سر و مر و گنده
ازدواج یه قرارداده دختر خوب ، هر کی واردش میشه منافعی رو میبینه و بهش نرسه بیرون میره ، زندگی مشترک جای افکار فانتزی و حرفهای روشن فکرمابانه نیست که ، اون مرد چهار صباح دیگه که قضیه رو فهمید ، یا اصلا نفهمید و با موی سفید حسرت زندگی و بچه های اطرافیانش رو خورد و با سردی و بغض و افسرده خیره به در و دیوار خونه موند شما جوابگو هستی ؟ مطمئنی به پات میمونه وقتی سالها بگذره وقتی قضیه رو بدونه و الی اخر ؟
این قرصها پدر بدنت رو درمیاره و اصلا معلوم نیست بعدا واکنش و عملکرد بدنت چی باشه ، این ادا بازیا رو بذار کنار ، همت کن زرنگ باش ، آتیش به زندگیت ننداز ، ببین زنهای قوی رو چه جوری افسار زندگی رو به دست گرفتن ، بچه تربیت کردن قوی و موفق و باعث افتخارشون ، زندگی و مرد رو میچرخونن عین چی
به خودت بیا ، این افکار رو بذار کنار ، زندگی کن ، یه چیزایی رو برای خودت بزرگ کردی که خنده داره