به خودت میای میبینی یه نفر که نه آشنا و فامیلته و نه خیلی میشناسیش، از همه برات عزیزتر و جذاب تر و مهم تره
یه جوری که انگار وقتی تو یه جمعی هست بقیه آدمارو سیاه و سفید میبینی و فقط اونو رنگی میبینی
فک کنم آره والان بیخواب شدم بخاطرش چون بعد دوماه بازم دیدمش فک میکنم همه جا بوی اونو میده البته عشق یه طرفه
نه ولی دوست داشتن زیاد و تجربه کردم خانمان سوز و شیرینههههه🙂🤌
آره ولی فعلا به هنوز به ازدواج ختم نشده و هیچ رابطه ای نداریم و هر روز از اینکه تهش چی میشه می خوام دق کنم🥲همش غصه و سردرد و اینکه بعضی وقتا فکر می کنم اگر با همین وضعیت بلاتکلیف یک خواستگار خوب برام بیاد چجوری قبول کنم باهاش ازدواج کنم؟وقتی ته قلبم با یکی دیگه است ؟💔و سرشار از حس های ناامیدی و مزخرف ام
اسی باید حس خودت رو در نظر بگیری نه که هر کس خیانت دیده یا به هر دلیلی مشکل دار شده بگه عشق کشکه دروغه و.......
بله عاشق شدم
عشق دیوونگیه
۴ سال از جداییمون گذشته هنوزم عاشقشم با اینکه آدم چرتیه
وقتی که پیشته
آرامش داری
حالت خوبه
فک میکنید کاملی
وقتی که می‌ره
انگار که بخشی از قلبت رو برای همیشه دور از خودت انداختی
حتی اگه اون شخص آسیب بزرگی هم بهت زده باشه
باز هم نمیتونی قلبت رو پس بگیری
این حس به مرور کمرنگ میشه ولی هییییچ وقت از بین نمیره
در نهایت همه چی خاطره میشه
و وقتی یادش می‌افتی میشه یه لبخند
همینه
یک حس بینظیر ویک شیرینی پراز درررررد
بله بدون هیچ دلیلی کسی رو پرستیدن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز