ما قبلا خیلی خیلی رابطمون خوب بودجنسی خیلی زیاد. من انگار بچه بودم براش . خودمو لوس میکردم . شبا کنار هم . آعوش هم . بعد بچه اوایل به بچه حتی حسودی کردم که چرا رابطمون رو خراب کرد . الان دو سال و نیم هست عاشق بچه مون هستم . همسرم هم همینطور . ولی رابطمون خیلی سرد شد. دیگه از لحاط جنسی خیلی کم چون واقعا انرژی نداریم . همسرم ترجیح میده بخوابه تا رابطه . صبح تا شب هم درگیر بچه و کارهاش . انگار همون آدم نیستیم . قبلا من قهر میکردم میرفتم جامو تو پذیرایی پهن میکردم که همسرم بیاد دنبالم . الان انگار نه انگار. حتی حوصله ی قهر هم ندارم چه برسه خودمو لوس کنم . نمیدونم کیا مثل من شدن بعد بچه
از خیلیا شنیدم اینو که بچه ناخودآگاه جدایی میندازه بین زنو شوهر
منم دقیقا مثه شمام شب که بشه میگم فقط بخابم دخترمم ۷ سالشه .حوصله این جینگولک بازی ها رو دیگه ندارم شوهرمم میگه مثه پیرزن ها بی احساس شدی با اینکه ۲۷ سالمه
طبیعیه ولی الانم میتونین بهم نزدیک بشین گاهی وقتا مثلا تعطیلات بودنی بچه رو خسته کنین بخوابه شما تنها باشیت باهم یا بچه رو جایی بذارین چن ساعت باهم تفریح کنین وقت بگدرونین این کارا بیشتر شروعش با زنهاس چوت مردل بیرونن مشغلهی شغلی و گرونی و استرس بهشون فشار میاره حواسشون نمیشه ولی اگه شما با ی پیامک بهش عشق بدی اونم سعی میکنه از خجالتت دربیاد برای ما ک با وجود سه تا بچه اینجوریه.
من دیدم خیلی داره تاثیر بدی میذاره رو رابطه مون به همین خاطر اتاق پسرم رو زود جدا کردم. ده ماهگی اتاقشو جدا کردم. الان دو سال و نیمشه تقریبا و روابط من و همسرم نسبتا عادی شده. البته طبیعیه که محدودیت هایی هست. مثلا بعضی شبا بچه هی بیدار میشه. یا اینکه باید رعایت کنیم سر و صدایی نباشه و اینجور چیزا
ن اینش اشتباهه چون مردا فقط فقط بنده ی محبتن و کلا مردی ک دیر ب دیر رابطه داره کم محل میشه عصبی میشه
برای خوشی و آرامش خودت و بچت باید محبت کنی
میگن زن تا نزاییده دلبر است وقتی ک زایید مادر است
من خودم واقعا بعضی شبا اصلا حال حرف زدن ندارم ولی وقتی میبینم اوضاع داره خراب میشه قهوه میخورم بچه هارو میخوابونم میرم پیشش هفته ای ی شب واقعا ضروریه برای استحکام زندگی
صرفا ن فقط رابطه ی جنسی ولی همون توجه بغل یا حتی ی جوک ی پیامک توبری اونم میاد انرژی میگیری
بچه های خواهر من کمتر از یکسالگی خونه ما میموندن
شیر خشکی بودن و راحت بودیم
بذار خونه مادرشوهرت
خونه خواهرت یا خواهر شوهرت
در لفافه هم مشکل رو بهشون بگو. در مقابل اگه اونها هم بچه دارن تو هفته ای یک شب نگه دار.
اینجور کمک کردن ها دعای خیر پشتش هست چون زندگی ها رو نجات میده. زندگی خواهرم داشت بهم می‌خورد.
شوهر خواهر منم همش به خواهرم سرکوفت میزد که نیاز داره و خواهرم نمیتونست. دیگه بچه رو هفته ای یک شب نگه میداریم
اتفاقا الان که سنش کم هست به خونه خاله و عمه و مادربزرگ عادت بده
اگرنه بعدا هرچی بزرگتر بشه وابسته تر میشه
اونجا هم بهش از نظر غذا میرسن هم پوشک هم بازی هم بچه ات مستقل میشه
من مثل خواهرت دارم راهنمایی میکنم.
فکر نکن مردها تا ابد کوتاه میان و درک میکنن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز