2777
2789
عنوان

یکی هی دست بزنه ب شوهرتون

892 بازدید | 69 پست

دخترخاله شوهرم ده سال از شوهرم بزرگتره و متاهله ولی نمیدونم چرا همش دنبال بهانست ب شوهرم دست بزنه، ب بقیه پسرای قامیل دقت کردم دست نمیده و اصلا لمسشون نمیکنه ولی با شوهر من... هوف ینی اینقد عصبانی میشم، امشب باز دوباره حین شوخی و خنده دست زد ب موهای شوهرم شوهرمم اصلا خودشو کنار نمیکشه میگه از بچگی همینجوری بودیم نمیتونم یهو برخوردی کنم بفهمن تو حساسی بدتر بشه میدونم شوهرمم حرف مقت میزنه الان منتظرم بیاد خونه باهاش اتمام حجت کنم درستش کنم ولی بگین ازین ببعد برخوردم با دختر خاله خرش چی باشه

مهمه؟

اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائلی ناخوشایند برخورد میکنم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



تو نباید برخوردی کنی به هیچ عنوان

بعدم بنظر من حساس نشو طرف ده سال بزرگتره اگرم میخوای حساس بشی به شوهرت بگو که حین شوخی دستی اون طرف خودشو عقب بکشه 

آرهام. کاساندان. بابادوک سابق.. امیدوارم بتونم این یکی کاربریو حفظ کنم  
من اعصاب ندارم اولش میرم ت قیافه ک طرف بفهمه اگ نشد رک میرینم ب طرف😐

خب چجوری برینم ک عصبانیتم معلوم نباشه ، چون فک و فامیل همشون ازونان بفهمن رو یچی حساسی بدتر اذیت میکنن

بابا با شوهراتون همچین برخورد میکنید که انگار حیوان دست آموز تون باید باشن...طرف متاهل هست خدایی آسمون سوراخ نشده ..چرا یه عدتون آنقدر نسبت ب شوهر ها ندید بدید میشید...بعد از ی جایی دیگه حوصله مرد و سرمیبرید ی میشینید اشک می‌ریزد که چرا شد این زندگیم🤔

خدایا گفتی تکیه کن برمن و توکل کن و طبق خاسته من عمل کن و نتیجه را بر من بسپار......الان جایی هستم که خودت گفتی هر وقت بنده من گره  ای  مشکلی  تو کارت افتاد و نگاهت به سمته کسیه که  کار  تورو اون راه بندازه  گفتی به عزت و جلالم قسم که حاجتتو نمیدم 😢الان من از همه نا امیدم و نگاهم به رحمته تویه ای ارحم و الراحمین بعداونهمه سختی و سقط بالاخره منو خدابا یه تودلی که هیچی نمیدونستم ازش غافلگیرم کردی سونو گفت شش هفته با ضربان قلب طبیعی...اما الان این خونریزی پشت جفت چیبود که یهو اومد و عیدم رو با اشک شروع میکنم...رشدش گیر کرده قلبش میزنه هر پنج ثانیه....بخاطر خونریزی پشت جفت نمیتونه خون درست بگیره...خدایا امیدم به تویه دکترم تمام داروهام قطع کردیعنی منتظر سقط باشم...اما بااین حال هنوز علایمم سرجاشه چکنم 😭😭😭خدا میدونم اگه توبخای هیچ کسی نمیتونه توش دستی بلند کنه میدونی که چقدر قلبم شکسته از خودت خاستم به خودتم میسپارمش 😭فقط موندم اگه میخاستی بگیریش چرا انقدر غافلگیرم کردی و بی خبر آوردی تودلم اونم با قلب سالم 😭😭قربونت برم خدا بازم شکایت نمیکنم به خودت میسپارمش پاره تنم رو 💕
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792