سلام خانوما ..لطفا بگید جای من بودید چیکار میکردید یا از تجربه هاتون بگید
من و همسرم از نامزدی مشکل زیاد داشتیم بزرگترین مشکلمون هم کمبود اعتماد بنفس من و آویزون شدن به اون بود اونم برامن قیافه میگرفت و ناز میکرد
بعد زایمان دیگه شرایطی پیش اومد که ازش خسته شدم و منو خیلی تنها گذاشت...تا یه سال زجر کشیدم از یاداوری روزای بعد زایمانم اگه درامدی داشتم و پشت و پناهی حتما جدا میشدم
الان بچم یه سال و ۸ ماهشه ...شوهرمو راضی کردم برم مدرک ارایشگری بگیرم برام سالن بزنه مشغول شم
ولی ترس دارم اول از خودم که کار سختیه سرپایی داره و جذب مشتری دوم بچم که باید بذارم پیش مامانم ...
بنظرتون این کاری که میکنم عاقلانست و ارزش داره؟
من خودم خیلی آدم راحت طلبیم ولی چون اطمینانی به زندگیم ندارم این خطرو حس میکنم که تا فرصت هست باید حرفه ای یاد بگیرم که تو هر شرایطی از خودم بر بیام