2777
2789

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مرسی نورا جون....واقعا خیلی خیلی سخته تعادل برقرار کردن بین این 4حالت.....عزیزم میشه مشخصات کامل کتاب رو بذاری تا تهیه کنیم بووووووووووووووووووووووووووووووووس

مهتاب جون من زنان ونوسی و مردان مریخی ...و مردان چه میخواهند رو از باربارا انجلیس خوندم....ولی راستش به نظرم خیلی راهکارهای عملی نداده....از نظر تئوری خیلی خوبه...

امیدوارم کتابی که نورا جان معرفی کرده مثالهای عملی و شدنی داشته باشه
بچه ها من تو سیاست صفرم

مثلا تو گفتن حرفام به مادر شوشو و جواب تیکه طعنه هاش کم میارم و سکوت می کنم.

دارم تمرین می کنم حرفام رو بزنم ولی خیلی سخته

همیشه تمرن می کنم بعد موقع عمل بیخیال می شم چون می گم ارزش بحث رو نداره...

مثلا ما مسافرت می ریم یه زنگ نمی زنن حالمون رو بپرسن... همیشه ما باید بگیم زنده ایم رسیدیم .. کی میایم کی می ریم...
همین جا هم همینطور فقط ما زنگ می زنیم ... بعد هم ادعاش می شه من عاشق بچه هام هستم و کلی منت سرمون داره
این سری هم دو سه روز رفتیم سفر ولی تمام مدت شوهرم داشت تماس می گرفت و گزارش می داد..
گفتم فردا که ببینمشون یه جوری به روشون بیارم که کارشون قشنگ نیست که منتظر تماس ما هستن...
اونا هم اگه بفکر ما هستن باید حالمون رو بپرسن...

شما بودید با چه سیاستی این حرف رو می زدید.. چون مادر شوشو خیلی حاظر جوابه و زود بهش بر می خوره تازه بچه هاش هم میان به کمکش!!
آوا جون برو خداروشکر کن که مادرشوهرت اینجوریه و شما هر وقت خودتون بخواین باهاش تماس میگیرین....خانواده شوهر من اصولا همیشه درحال زنگ زدن و احوالپرسین.....اگه خدانکرده اجازه صادر بشه و ما خودمون بدون اونها بریم سفر از جلوی در خونه هر 10 دقیقه زنگ میزنن تا برگردیم...من که اسم این کار رو نمیذارم به یاد بودن و دوست داشتن...
ای ول آوا.........اینکه عالیه.............خییلی خوبه کاریتون ندارن..................من انقده اینطوری دوست دارم......اما مادر شوشو دوست داره بهش زنگ بزنم حالش رو بپرسم...........ولی من این کارو نمیکنم ...................اگه عید هم باشه نتونم برم فوقش اس ام اس میدم...............دارم کم کم یادشون میدم....................... اینجوری انقد خوبه..............ادم کلی خودش راحته
با ایکه مادرشوشو چشمش نکنم فعلا زیاد کاری نداره ولی دوست هم ندارم بهم زنگ بزنه...........اگه با شوشو باشیم و به گوشیم زنگ بزنه میدم اون جواب بده...............کلا خیلی خرفا و اختلافا تو حرفای تلفنی پیش میاد...........منم فقط ترجیح میدم حضوری صحبت کنم باهاشون...........................اونم انقده کم!!!!!!!!!!!همیشه مادرشوهرم راه میره میگه عروسم چقد کم حرفه ولی من عمرا حرف بزنم..............وقتی چیزی نگی حرفی هم نمیتونن بزنن...........خونه شون هم میرم زیادکار نمیکم درحد اینکه تو سفره انداختن و جمع کردن کمکشون کنم یا تو شستن ظرفا ..............ولی حتی چایی رو هم خواهر شوشو باید برام بریزه.........کلا مثل مهمون رفتار میکنم..........از غذاهای مورد علاقه ام هم بشون گفتم..........مثلا گفتم جیگر و فسنجون دوست دارم..................اونا هم یاد گرفتن هر موقع میخوان دعوت کنن میگن امشب بیا اینجا برات جیگر گرفتیم می خوایم برات درست کنیم
بچه ها یه سیاست یاد من بدین
من خواهر شوشو حامله بود استراحت خوب تو اون نه ماه من خونه مامی شوشو خیلی کمک کردم انگار برای اونا عادت شده میریم خونشون ظرفشویی دارن ولی روشن نمیکنه من میشورم اعصابم بهم میریزه ولی نمیتونم حرف بزنم دفعه بدی میگم این کارو نمیکنم ولی باز انجام میدم خواهره شوشو هم خوبه ولی همش موقع ظرف ها میره سراغه بچش من چی کار کنم
Lilypie Pregnancy tickers
محل کارم نزدیکه خونه مادرشوشو هست وخونه خودمون خیلی دورتره.......چندین بار اصرار میکردن که بعداز سرکار برم اونجا ...........به شوشو یاد دادم هروقت قراره برم اونجا از روز قبلش باید هماهنگ کنن ..........تازشم همینجوری نمیرم باید حتما برم خونه مون دوش بگیرم لباس مهمونی بپوشم بعد برم اونجا..........................هیچ وقت نباید با لباس تو خونه راحتی جلوشون ظاهر شد............این خیلی مهمه...........باعث میشه یه خورده رودرواسی داشته باشن مثل مهمونا رفتار کنن...........یه چیزی رو همیشه یادمون باشه............مامان بابای شوشوهرچقد هم که خوب باشن هیچ کس مامان بابای خود ادم نمیشه...........پس همیشه اصل دوری و دوستی رو رعایت کنیم و بزاریم حرمتا سرجاش باقی بمونه همیشه
من برم مسافرت مامی شوشو بهم میتله ولی فقط یه بار ولی اگه براه مسافرت اصلا به من زنگ نمزنه همش به خواهره شوشو زنگ میزنه خیلی هوایه اونو داره ما باید بهش زنگ بزنیم

مکه هم رفت کلی سوغاتی برای خواهره شوشو اورد و جلوئه چشم من داد به خواهر وشوشو برای منم اورد ولی خب اون به هوای بچه یه عالمه گرفت من خیلی ناراحت شدم ولی هیچی نگفتم گفتم سره فرصت جبران میکنم
اصلا دوسش ندارم به حساب خیلی مومنه ولی من میگم برای این طبعیضاش باید جواب پس بده

بهم بگین چی کار کنم تا بهش همه چیرو بفهمونم ولی بدون حرف و حدیث
Lilypie Pregnancy tickers
اره مهرناز خواهر شوهرم خوبه هوامو داره ولی مادر شوهرم نه

خواهر شوهرمم یکم بعد زایمان تنبل شده ولی خونمون میاد کار میکنه ظرف میشوره ولی مامان شوشو اعصابم رو خورد میکنه

چی کار کنم؟؟؟؟
Lilypie Pregnancy tickers
هر موقع ما زنگ میزنیم که میخوایم بیایم اونجا فوری به خواهره شوشو زنگ میزنه ولی هر موقع خواهره شوشو اونجاس ما انگار نه انگار

اعصابم بهم میریزه شوشو هم خیلی ناراحت میشه طفلی

هر موقع ما میخوایم بریم اونجا شوشو زنگ میزنه و میگه ما شام میایم من تا حالا زنگ نزدم
Lilypie Pregnancy tickers
منم هر موقع میرم اونجا لباس مهمونی میپوشم

ولی همش از مانتو هام ایراد میگیره خودشون چادرین ولی همش به در میگه دیوار بشنوه میگه حجاب کامل چادر ما اجر میبیرم

همش هم میگه این استینه مانتوت کوتاهه

به جای مبارک گفتنش

اعصابمو بهم میریزه
Lilypie Pregnancy tickers
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792