2777
2789
سلام. میشه کمکم کنید من با همسرم مشکلی جز خانوادش ندارم، حتی به طلاق من راضی هستند. مشکلم اینه که شوهرم در وقت نیاز اصلا کمکی از اون ها نمی خواد ولی تا پولی پیدا می کنه واسه اونا خرج میکنه! الان هم داره تصمیم می گیره واسه برادر بعدیش عروسی بگیره، در حالی که توی عروسی ما هیچ کمکی که نکردند هیچ. خیلی خرج ها رو هم نذاشتند بکنیم. باورتون میشه من فقط 1 عکس آتلیه دارم نذاشتند بگیریم! عروسیم 3 سال پیش بود. منو دوست داره ولی هیچ حقی بهم نمیده.حقوقمون تو یه حساب میره ولی پول اون بیشتره
پول من خرج خونه میشه پول اون پس انداز میشه.چی کار کنم راضی شه حسابمو جدا کنه یا پولشو خرج بیرون نکنه؟ قهرم کردم جواب نمیده ولی به همین خاطر که پشتوانهی مالی ندارم توی زندگیم بعضی وقتها باعث می شه که به من زور بگه و وقت هایی که لازم دارم واسم با کلمه ی ندارم زور بگه. در ضمن خانوادش خیلی مصر هستند که منو طلاق بده واگه روزی همچین چیزی پیش بیاد من حتی کوچکترین چیزی به نامم نیست. چی کار کنم؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام با اجازه ختم سوره ی مبارکه ی یس ختم سوره مبارکه ی حشر ختم سوره ی مبارکه ی ذاریات ان شاالله هممون حاجت روا شیم هر کس هر کدوم رو خواست شرکت کنه http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=923298&PageNumber=43 التماس دعای فراوان اللهم عجل لولیک الفرج
برای حاجت رواییم فقط یک صلوات بفرستید.ممنون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یا ضامن آهو به دادم برس إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا أَنَا وَ کَیْفَ أَقْطَعُ رَجَائِی مِنْکَ وَ أَنْتَ أَنْتَ إِلَهِی إِذَا لَمْ أَسْأَلْکَ فَتُعْطِیَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی أَسْأَلُهُ فَیُعْطِینِی إِلَهِی إِذَا لَمْ أَدْعُکَ [أَدْعُوکَ‏] فَتَسْتَجِیبَ لِی فَمَنْ ذَا الَّذِی أَدْعُوهُ فَیَسْتَجِیبُ لِی إِلَهِی إِذَا لَمْ أَتَضَرَّعْ إِلَیْکَ فَتَرْحَمَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی أَتَضَرَّعُ إِلَیْهِ فَیَرْحَمُنِی إِلَهِی فَکَمَا فَلَقْتَ الْبَحْرَ لِمُوسَى عَلَیْهِ السَّلامُ وَ نَجَّیْتَهُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تُنَجِّیَنِی مِمَّا أَنَا فِیهِ وَ تُفَرِّجَ عَنِّی فَرَجا عَاجِلا غَیْرَ آجِلٍ بِفَضْلِکَ وَ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ خدایا چگونه تو را بخوانم و حال آنکه من منم،و چگونه امیدم را از تو قطع کنم‏ و حال آنکه تو تویى،خدایا!آنگاه که از تو نخواهم که به من عطا کنى پس کیست که از او درخواست عطا کنم؟ خدایا!آنگاه که تو را نخوانم تا مرا اجابت کنى،
مامان دانیال عزیزم اگه روشتونو عوض نکنین و به هر دلیلی ادامه بدین از تکرار کارهایی که قبلا انجام دادین دقیقا همون نتیجه های تکراری قبلی رو میگیرین باید یه فکری بکنی هر قدر هم بترسی بیشتر حقتو پایمال میکنن عزیزم محکم باش و روشتو آروم آروم عوض کن اجازه نده اینکارو باهات بکنن
من زن ایرانی ام همسایه و هم نسل شیرین

خواهر تهمینه و هم قصه ی پوران و پروین

من زن ایرانی ام اهل تمدن

زاده پارس مثل دریا می‌خروشم

من خلیج‌ام تا ابد فارس

من زن ایرانی ام یک چشمه شرم ناب دارم

قد صدها سد سیوند پشت چشمم آب دارم

من زن ایرانیم می سازمت با خشت جانم

میزنم تا سقف تو صدها ستون با استخوانم

من زن ایرانی ام ایرانی از جنس تن تو

هم صبور و هم غیورم

طفلی از آبستن تو

مامان دنیل منم نه عکسی دارم،نه چیزی.برا عروسیمونم یه قرون خرج نکردن،تازه کادوهامونم گرفتن.باورت میشه من همه جوره کوتاه اومدم.یعنی تا حالا هرچی خوندم میگم کاش جای بعضی از خانما بودم.نمیدونم خدایی هست.غریبم.اینقد بعضی مواقع گریه میکنمو غر میزنم.اما تازگیا فهمیدم من هدفم خداست.اونکه میدونه من چه ها نکردم.باور کن از ماست که برماست.خونوادم دخالت نمیکنن.شعور دارن اما اینا.خونه من درحده راهرو بود براشون.البته شش ماهه من دیگه اون آدم ساده نیستم.من حسن نیت داشتم.خداییش اینقد دلم پره که نمیدونم از کجا بگم.بابا قدر زندگیتون رو بدونید.از این راهکارا که گفتند استفاده کنین.هیچ وقتم خودتون را فدا نکنید.
خدایا دریاب مرا،تنها رفیقم،بهترین رفیق تنهایی هایم...
فقط تنها چیزی که شاکرم.شوهرم آدمه.اون فقط میدونه و میفهمه.بچه ها زندگیم رو با چنگ و دندون نگه داشتم.برا هرکی زنگیمو گفتم،گفتن بخدا هیشکی یه ثانیه دووم نمیورد.از دوره نامزدی،عقد،بعد عروسی باور کنید نتونستن یه ایراد از رفتار خودمو خونوادم بگیرن.تازشم جهیزیم تکمیل.یه چوب کبریتم ندادن به پسرشون.این خونه رو که نشستیم.تازه عروس بودم ولی باورتون میشه ساعت 7 صبح مادرشوهرم بالای تختم بود.س 6شوهرم میره سرکار.من باهمه جوره ساختم اما جاریام حالا برعکس منولی خوب حاشونو میگیرن.
خدایا دریاب مرا،تنها رفیقم،بهترین رفیق تنهایی هایم...
سلام ویکتوریا.به نظرمن نباید جوری باهاش بحرفی که لج کنه.تو صفحات اول بچه ها گفته بودن.اگه از حموم اومد بغلش کن و بگو دوست دارم عطر بدنت رو استشمام کنم.یا بگو یه دهان شو بخریم چون دهنت بو سیگار میده.خلاصه غیرمستقیم محدودش کن که همه جا نمیتونی سیگار بکشی.کم کم و خیلی نرم همراهش باش.تو هرکاری باید با سیاست وارد شی.مردا مثه بچه ها لجبازن.بازم ببین بقیه چی گفتن.
خدایا دریاب مرا،تنها رفیقم،بهترین رفیق تنهایی هایم...
ویکتوریا مردا تا خودشون نخوان نمیذارن کنار.اما مستقیم گفتنت لجبازی اونو بیشتر میکنه.اگه به راه حلی رسیدی.بیا اینجا به مام بگو.ممنون
خدایا دریاب مرا،تنها رفیقم،بهترین رفیق تنهایی هایم...
ویکتوریا جون از طریق نگرانی برای سلامتش وارد شو ...نگو نکش بگو عزیزم نگران سلامتیتم ببین هوا الودس اگه تو چیزیت بشه من چیکار کنم ...از نظر تغذیه ی مدت مراقبش باش بزار باورکنه نگرانشی تا اروم اروم به حرفت گوش کنه..موفق باشی
به عروس کوچولوی منم رای بدید :: http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2015022608422260830
این سیاستام شانسی بودن.در برابر خانواده ی شوشو.مامانش فوق العاده فضول در برابر مسائل زندگی بقیه چه برسه من.هفته ی اول بعد عروسی من با عشق تمام شام و پیش غذا و خلاصه خیلی زحمتا دیگه تدارک میدیدم اما اون اصل موقع اومدن شوهرم میومد پایین!دیگه نمیتونستم لباس باز بپوشمخلاصه میشست ببینه من خوب از شوشو استقبال میکنم.بعدشم ضایع پا میشد میرفت.خخخخ
خدایا دریاب مرا،تنها رفیقم،بهترین رفیق تنهایی هایم...
خلاصه چون میدونست من تدارک حسابی میبنم اونم میرفت غذا میورد،حالا کی؟اصل همون موقع که میزوچیده بودم!نمیدونم از صدا بشقابا،یا اینکه شوشوم همیشه زود شام میخوره!یه بشقاب میزاش وسط میز و نگا به منو شوشو که باید از این بخورین.فقط نگا میکرد تامابخوریم و بعد می رفت!منم اوایل میگفتم از رو محبته تا اینکه دیدم زحماتم داره بر باد میره و همه چی دست نخورده میمونه.منم یه شب شام درست نکردم به شوشو گفتم مامان الان برامون غذا میاره،مثه هرشب اما مامی شوشو غذا اون شب نیورد!به شوشو ناراحتیمو مستقیم گفتم اما با نرمی.اونم غرض مامایش رو فهمید.فرداشبش که غذا اورد.مامانش نشست ولی منو شوشو دست به غذاش نزدیم.شوهرم گفت دستپخت سحرجونم عالیه.
خدایا دریاب مرا،تنها رفیقم،بهترین رفیق تنهایی هایم...
اینم بگم منه ساده از همه چی بالا میدادم.مامانش بعدها تو آشپزی با من رقابت میکرد.خیلی واضح اما من بهتر از قبلم شدم.به طوریکه تعریف از خود نباشه تو مهمونیا همه اعتراف میکنن.خخخخ
خدایا دریاب مرا،تنها رفیقم،بهترین رفیق تنهایی هایم...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز