زهره جان ممنون از اینکه به فکر هستی
عزیزم امروز آرومتر هستم
البته تصمیمات جدی گرفتم
یکی از خصوصیات اخلاقی من که باعث شده همسرم زیادی پررو بشه و به خودش اجازه داده به من توهین کنه ... صداقت بی چون و چرای من تو زندگیمونه .... و از خودگذشتگی بیش از حدمه
از خودم زیادی مایه گذاشتم در حد یک مرد
به خودم نمی رسم
لباس نمی خرم
آرایشگاه نمی رم
موهامو دو سال یکبار شاید رنگ می کنم
به فکر خورد و خوارک همسرم و پسرم هستم ولی خودم نه
حقوقمو تمام و کمال در اختیارش می زارم
همش دائم پیشش می گم سرم درد می کنه پاهام درد می کنه
وقتی تو خونه چیزی خراب می شه این من هستم که دائم حرص می خورم
خونم باید همیشه تر و تمیز باشه
با مامان دوگل موافقم : خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند
عزیزم امروز آرومتر هستم
البته تصمیمات جدی گرفتم
یکی از خصوصیات اخلاقی من که باعث شده همسرم زیادی پررو بشه و به خودش اجازه داده به من توهین کنه ... صداقت بی چون و چرای من تو زندگیمونه .... و از خودگذشتگی بیش از حدمه
از خودم زیادی مایه گذاشتم در حد یک مرد
به خودم نمی رسم
لباس نمی خرم
آرایشگاه نمی رم
موهامو دو سال یکبار شاید رنگ می کنم
به فکر خورد و خوارک همسرم و پسرم هستم ولی خودم نه
حقوقمو تمام و کمال در اختیارش می زارم
همش دائم پیشش می گم سرم درد می کنه پاهام درد می کنه
وقتی تو خونه چیزی خراب می شه این من هستم که دائم حرص می خورم
خونم باید همیشه تر و تمیز باشه
با مامان دوگل موافقم : خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند
زهره جون جواب منم میدی عزیزم
زهره جون هستی عزیزم..یه کار فوری باهات دارم؟
خانومی من تا ساعت 11 هستم وبعدشم از 2 تا 4 میام.اگه تونستی حتما یه سر اینجا بزن..
ممنون
خانومی من تا ساعت 11 هستم وبعدشم از 2 تا 4 میام.اگه تونستی حتما یه سر اینجا بزن..
ممنون
لینک کردم اینجا رو
زهره جون چه وقتایی میای سایت؟
آرامش جون بنظرم فقط من تنها هستم...
سلام دوستان .. چی شده همه پاشون رو آتیشه ؟؟؟ جونم ترانه و آبی جون
فقط فوری باشه من یهو دیدین قاطی پاتی راهنمایی کردماااااااا ههههههههههههآخه در حال شیر دادن این یکی و بینی گرفتن اون یکی هستم !!!!!
خب ظاهرا نیستید !
سلام ترانه جان هستی هنوز؟
سلام بچه ها میشه به منم کمک کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
راستش ما تو یه شهر کوچیک زندگی میکنیم که بیشتری ها همددیگه رو میشناسن .شوشوی من هم بوتیک داره و بیشتری ها میشناسنش.و معمولا رفیق ها دم مغازه هاشون هستن و با هم حرف میزنن و ....
راستش من یه دختر دایی هم دارم که 2سال ازم بزرگتره و خیلی به خودش میرسه یکم زیادی بیرون تیپ میزنه
و چون گفتم که شهر کوچیکه بلافاصله حرفش پخش میشه و گاهی وقت ها هم یک کلاغ چهل کلاغ میشه.حالا واسه این دختر داییم حرف در اوردن تو شهر که این هرزه است و با این و اون میبینیمش.این حرف به گوش شوشوی من هم رسید و نه یک بار چندین بار.شوشو هم الان گیر 3 پیچ داده که حق نداری باهاش بیرون بری و خونشون بری و... شهر کوچیکه فردا واسه تو هم حرف در میارن و... من نمیخوام پشت زنم حرف باشه و.... من هم قبول کردم و نمیرم باهاش بیرون
اما اینبار خیلی زیاده روی کرده.دختر داییم اومد خونمون(ما عقدیم و هنوز خونه مامانم هستم) و موهامو واسم بافت.وقتی شوشو دید قشقرقی به پا کرد که نگو. میگفت حق نداره خونتون بیاد.وقتی هم اومد تو بی محلی کن دیگه نیاد
فکرشو بکنید میگه خونه مامانت هم نیاد.مامانم هم ازش خیلی ناراحت شد.میگه وقتی همه حرفشو میزنن واسه چی ما تا این حد پیش بریم اومد و 1 درصد دروغ باشه.فردا ما تو فامیل بد میشیم.عادی رفتار کنیم.به هر حال بچه ی برادرمه
از دستش خیلی ناراحته
منم هر چی بهش میگم داری افراط میکنی میگه تو سرم نمیره.اصلا بدجور شده.مثلا دیشب عروسی که بودیم دختر داییم هم بود.همش میپرسید کجا نشسته بودی؟؟؟؟؟؟کیا بودین؟با کیا بودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میترسید با دختر داییم باشم.منم گفتم چته چرا اینطوری میکنی؟/میگه تو حساس شدی من همینطوری پرسیدم
میخوام موهامو پیش دختر داییم رنگ بریزم نمیزاره.میگم تو پول میدی برم ارایشگاه یا دختر داییم واسم مجانی بزاره؟؟؟؟؟میگه میدم برو ارایگشاه اما من میدونم دستش خالیه
چیکار کنم این عادتش رو ترک کنه.اول اینطوری نبود الان شده
راستش ما تو یه شهر کوچیک زندگی میکنیم که بیشتری ها همددیگه رو میشناسن .شوشوی من هم بوتیک داره و بیشتری ها میشناسنش.و معمولا رفیق ها دم مغازه هاشون هستن و با هم حرف میزنن و ....
راستش من یه دختر دایی هم دارم که 2سال ازم بزرگتره و خیلی به خودش میرسه یکم زیادی بیرون تیپ میزنه
و چون گفتم که شهر کوچیکه بلافاصله حرفش پخش میشه و گاهی وقت ها هم یک کلاغ چهل کلاغ میشه.حالا واسه این دختر داییم حرف در اوردن تو شهر که این هرزه است و با این و اون میبینیمش.این حرف به گوش شوشوی من هم رسید و نه یک بار چندین بار.شوشو هم الان گیر 3 پیچ داده که حق نداری باهاش بیرون بری و خونشون بری و... شهر کوچیکه فردا واسه تو هم حرف در میارن و... من نمیخوام پشت زنم حرف باشه و.... من هم قبول کردم و نمیرم باهاش بیرون
اما اینبار خیلی زیاده روی کرده.دختر داییم اومد خونمون(ما عقدیم و هنوز خونه مامانم هستم) و موهامو واسم بافت.وقتی شوشو دید قشقرقی به پا کرد که نگو. میگفت حق نداره خونتون بیاد.وقتی هم اومد تو بی محلی کن دیگه نیاد
فکرشو بکنید میگه خونه مامانت هم نیاد.مامانم هم ازش خیلی ناراحت شد.میگه وقتی همه حرفشو میزنن واسه چی ما تا این حد پیش بریم اومد و 1 درصد دروغ باشه.فردا ما تو فامیل بد میشیم.عادی رفتار کنیم.به هر حال بچه ی برادرمه
از دستش خیلی ناراحته
منم هر چی بهش میگم داری افراط میکنی میگه تو سرم نمیره.اصلا بدجور شده.مثلا دیشب عروسی که بودیم دختر داییم هم بود.همش میپرسید کجا نشسته بودی؟؟؟؟؟؟کیا بودین؟با کیا بودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میترسید با دختر داییم باشم.منم گفتم چته چرا اینطوری میکنی؟/میگه تو حساس شدی من همینطوری پرسیدم
میخوام موهامو پیش دختر داییم رنگ بریزم نمیزاره.میگم تو پول میدی برم ارایشگاه یا دختر داییم واسم مجانی بزاره؟؟؟؟؟میگه میدم برو ارایگشاه اما من میدونم دستش خالیه
چیکار کنم این عادتش رو ترک کنه.اول اینطوری نبود الان شده
نفس جان سلام.انگار فقط من وتو هستیم.من نظر خودمو میگم.من اگه جای تو بودم پول از شوهرم میگرفتم و میرفتم آرایشگاه رنگ میکردم.یا اگه بدونم شوهرم دستش خالیه تا زمانی که شرایط فراهم بشه کمی صبر میکنم اما نمیرم پیش دختر داییم.ببین شوهرت سرت میترسه چون دوست داره بنظر من به خواسته اش احترام بگذار .اما بهش خیلی با متانت و آروم بگو عزیزم من میدونم تو نگران منی.من میتونم باهاش بیرون نرم ام خونه پدرم که نمیتونم بگم نیاد ولی اگه اومد باهاش گرم نمیگیرم.تو که نمیدونی اون شایعات درسته یا نه پس نه به دختر داییت بی احترامی کن نه شوهرتو حساس کن.اصلا با حرفهایی که پیش اومده بنظر من اصلا نباید میگفتی میخوام برم پیش دختر داییم رنگ کنم.خودتو بذار جای شوهرت اگه پشت سر یکی از فامیل شوهرت حرف در میاوردن تو عذاب نمیکشیدی که شوشوت با اون رفت وآمد کنه.بنظر من تو با شوهرت میخوای زندگی کنی دختر دایی آدم واسه آدم عزیزه اما تا وقتی که به رابطه زناشویی خود آدم لطمه نزنه.تو شوهرتو راضی نگه دار.از حضرت علی روایت داریم :وارد کوچه تهمت نشو.
ببخش عزیزم.من نظر شخصیمو گفتم.
ببخش عزیزم.من نظر شخصیمو گفتم.
نفس مگه نمیگفتی شوهرم سربازه؟ کی بوتیک زد؟
نفس جون بنظر منم برو آرایشگاه.یمدت از دخترداییت فاصله بگیر وهمونی که شوهرت میگه انجام بده...وقتی شوهرت اینو میخاد شما بگو چشم....خیلی حساسش نکن..بعدیه مدت خودش میفهمه زیاد نباید سخت بگیره..
ترانه جونی میلتو چک کن .. فقط برام میل نزن که باز نمیشه
آبی جون پس قانعش کنید نصف اونجا نصف اینجا
آبی جون پس قانعش کنید نصف اونجا نصف اینجا
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز