شکوفه بهار جان خواهش میکنم عزیزم.
شمیم جان حق داری، خیلی سخته، قبول دارم که رفتار و زندگی با این جور ادمها خیلی مشکله. ولی تو باید این رو بپذیری و قبول کنی که این مشکلی هست که تو توش دخیل نیستی و نمیتونی درستش کنی. ببین من این قسمت رو از صحبت های خودت کپی گرفتم
اینقدر حرف میزنه که جتی خود همسرم هم گاهی از این موضوع شاکیه!
ببین بالاخره ادم حقه باز رو همه میشناسن و میفهمن. تو به خودت و اعصابت زمان بده و دست از تلاش کردن واسه مقابله بر دار. به شوهرت بیشتر محبت کن و سعی کن که خونه رو براش پر از ارامش و زیبایی کنی یه خونه گرم و پر از محبت. به کارهایی که دوست داری برس. قدم اول اینه که خودت رو رها کنی و بدونی که طرف مقابلت کیه و ازش نباید انتظار خوبی رو داشته باشی از نظر من مهمترین قسمت همین قدم اوله
بقیش رو هم یواش یواش با هم حل میکنیم
به خودت اهمیت بده که لایق ارامش هستی و بعد به شوهرت و زندگیت
موفق باشی
عزیزم مرضیه جونم
امیدوارم که خدا فرزند گلت و شوهرت رو برات نگه داره و زندگیتون پر از خنده و شادی بشه
یه اعصاب فولادین هم از دست این مادر شوهرت بهت بده
عزیزم سیاست هات عالیهههههههه
بیا اینجا بازم واسمون بگو
زهره جان شوهرت خیلی خستست، عزیزم سعی کن که بچه رو زودتر بخوابونی حتی اگر باباش رو ندید عیبی نداره، تو این شرایط خودتون مهمترین
عزیزم وقتی که شوهرت دراز میکشه میتونی کارهایی که اون دوست داره انجام بدی مثل ماساژ دادن و......
میدونم که تو هم تنها بودی و ازش یه عالمه توقع داری ولی این به خاطر زندگیتونه
الهه ناز عزیز تو هم یه مدت شروع کن از شوهرت تو جمع تعریف کردن از خوبیهاش بگو و وقتی که از خودش تعریف میکنه تاییدش کن
این کارها رو بکن ببینیم چی میشه
دوستهای عزیزم خیلی همتون رو دوست دارم و خیلی ازتون یاد میگیرم
خوشحالم که تو این پیچ و خم های زندگی کنار هم هستیم
میبوسمتون