خانما جاری من از یه شهر دیگه اومده اینجا شهر ما
قشنگ شوهرم جوری تحویلش میگیره کارایی میکنه برای من نکرده هر جا میره پشت سر اون میره همه چی رو با اشتیاق فراوان توضیح میده ولی به من میرسه آی سرم نمیتونم تکون بخورم از پادرد کمر درد آی خوابم میاد
اون هر جا بگه میبره شوهرشم دور سرش میچرخه
مشکوک بشم یا نه
دختره هم خیلی اهل دعا ایناست خدایی خیلی میترسم
در ضمن من گناه جاریم رو نمیشورم گناه از طرف شوهرم هست
از دست این مرد ها 🥲💔
توام ب شوهر خاهرت اهمیت بده
اتفاقاً به هرزه بودنش شک کن.
جاری و شوهر اشغال منم همین بودن.
آخرش هرزه خانم رو طلاق دادن تا من راحت شدم.
لابد دختره قرتی و امروزی و قشنگ هست که تحویلش میگیره
این زمونه همه عقلشون به چشمشونه
منم یکم زیاد حرف بزنم شوهرم خرابم میکنه میگه بس کن دیگه اینقدر دلم میشکنه جدیدا اینجوری شده از اول زیاد خوب به حرفام گوش نمیکرد میگم دیگه باهاش اصلا حرف نمیزنم حسرت به دل بمونه نمیتونم
بعضی مردا همینجورن 😒 اگرجاریت محلش نمیده ولش کن
میخواد خود نمایی کنه
جاریت خیلی خوشگل ولوند شایدهمسرت مثل خواهر میبینتش
مثل اینکه شوهرت شفا پیدا کرده😒
قبلا همه جاش درد میکرد که
