من هیچکس و ندارم خواهر و مادرمو از دست دادم برادرهامم یا ازدواج کردن یا مجردن پی کار خودشون تنهایه تنهام از تنهایی پناه اووردم به مادر شوهرم که کمکم کنه خصوصا بچه داری اما به ضررم تموم‌شد نکنه این خانم از این موضوع سو استفاده داره میکنه که به شوهرم نشون بده زنت نمیتونه بچه نگهداره چون من با شوهرم اختلاف شدید داشتم اما باردار که شدم شوهرم از اینرو به اونرو شد خیلی خوب شد و‌مادرشوهرم اینو دید اما بعد اینکه بچه ام دنیا اومد از افسردگی من سواستفاده کرد و همش به شوهرم نشون میداد که این نمیتونه در صورتی که من میرفتم میچسبیدم بهش از ترس تنهایی هیچچچ کاری هم نمیکرد تمام زحماتش با خودم بود
این وسط اشتباه بزرگ از جانب خودت بوده
حالا کع الان تصمیم گرفتم حتی برای کوچیکترین کارمم بهش نگم و خودم‌انجام بدم چون کاری هم نمیکنه اگرم بکنه با منته
امروز بچه ام دویید تو‌خیابون و من وحشت زده شدم احساس بدی بهم داده با حرفاش که نکنه واقعا نمیتونک
خب زحمات با خودت بود چرا میرفتی
الان که بچه داری تنها نیستی دیگه
عکس العمل شوهرت چیه؟
لعنت به هرچی مادرشوهر عوضی و عقده ای که دختر مردمو مریض میکنه با کاراش
من شش ساله ازدواج کردم جدیدا رد دادم با خودم بلند بلند حرف میزنم و تو افکارم با مادرشوهرم دعوا میکنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز