2777
2789
عنوان

افتادن نوزاد از تخت

161 بازدید | 10 پست

بچه ها صب پسر ۱۰ ماهه م از رو تخت افتاد رو سرامیک🥺😔طرز افتادنشو ندیدم،اما رفتم بالا سرش به پشت رو زمین بود،اما خیلی نگرانم،تا الآن که یه ساعتی می شه چیز عجیبی ازش ندیدم،نه تو حرکتی،نه استفراغ و از این چیزا،زیادم گریه نکرد،فقط در حد ۳ ۴ دقیقه،شایدم کمتر،به نظرتون کاری باید بکنم؟دکتری چیزی ببرمش،خیلی نگران و ناراحتم،چون ۲۴ ساعت چشمم بهشه،اصلا نفهمیدم چطور افتاد😥😥😥😥

ده ماهشه خوب ثابت نمیمونه که مشخصه تکون میخوره بچه 

دورش رو امن کن 

نگران نباش دیگه صدقه بذار

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



ده ماهشه خوب ثابت نمیمونه که مشخصه تکون میخوره بچه دورش رو امن کن نگران نباش دیگه صدقه بذار

پوشونده بودم،۷ تا اینا بالش بزرگ گذاشته بودم و کنار تختم دو تا میز که بالشارو ‌محکم نگه داره،اما صب بیدار شدیم رفت سمت یکی از بالشا که بالا سرش بود،نتونس بیشتر بره کلافه شد،منم برش داشتم از رو سرش،یه لحظه برگشتم گوشیمو از پشتم بر دارم با صدای افتادنش برگشتم😔😔یعنی اصلا نفهمیدم در عرض ۳ ۴ ثانیه چطور از یه فضای کوچیک رد شده و افتاده

پوشونده بودم،۷ تا اینا بالش بزرگ گذاشته بودم و کنار تختم دو تا میز که بالشارو ‌محکم نگه داره،اما صب ...

خیلی مراقبش باش ایندفعه خدا رحمت کرده واقعا 

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰
خیلی مراقبش باش ایندفعه خدا رحمت کرده واقعا

وااااااای خیلی خدا رحم کرده،اابته که هنوز نگرانم،به خصوص که دیروز مهمون اومدم شهرستان خونه ی پدرم،باباشم باهامون نیس و به شدت آدم حساسیه و‌مدام به من گوشزد می کنه که اینجوری کن و اونجوری کن،اگه جیزی می شد بیچاره می شدم😥😥😥😥

وااااااای خیلی خدا رحم کرده،اابته که هنوز نگرانم،به خصوص که دیروز مهمون اومدم شهرستان خونه ی پدرم،با ...

روی تخت نذار اصلا 

تشک پهن کن بهتره والا 

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰
روی تخت نذار اصلا تشک پهن کن بهتره والا

اره فقط رمین،خونه ی خودمون بودنی که یا زمین می خوابونمش یا تختش،دیشب خیر سرم جایی مهمون بودم،چون اتاقاشونم سرامیکه و فضای کافی برای زمین خوابیدن نداشتن رو تخت خوابوندمش و کلی دورشو پوشوندم اما صب…..😥😥😥😥

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز