بچها من با یک پسره داشتم حرف میزدم
بعد بچه طلاقه خب
بعد امشب بعد یک ماه برام تعریف کرد ک اره مامانش تهرانه جدا شدن باباش مشهدیه ولی حدودا یکی دو هفته است ک باباشم رفته تهران
بعد این به بابا بزرگش گفته میشه بیام پیش تو وومامان بزرگ
بابا بزرگشم گفته نه
بعد الان برا نهار و شام میره خونه ی بابا بزرگش
بعد موقع خواب میره خوابگاه.....
وای بچها دلم گرفت براش
به شدن ناراحت شدم
میگم ک بدبختیم بدبخت تر از خودمونو پیدا میکنیم این چه زندگیه ناعادلانه است