من ۳۴ سالمه . دو تا بچه دارم و با شوهرم زندگی میکنم. این اتفاق نزدیک ۲ سال پیش افتاد . اون موقع ما داشتیم یه خونه میساختیم تا اسباب کشی کنیم و بریم خونه جدید . شوهرم یه روز اومد و گفت اوستا اومده سر ساختمون میخواد پنجره ها رو اندازه بگیره . من جایی قرار دارم تو برو بالا سرش وایسا تا بیام . گفتم باشه و رفتم