زن و شوهرها از چه ترفندهایی برای اذیت کردن همدیگر استفاده می کنند؟ چطور می شود این روش ها را تمام کرد؟
1- «تو فکر می کنی من برای چی این وام رو گرفتم و خودم را انداختم تو دام پرداخت قسط؟ خب معلومه برای تو، برای اینکه وقتی با هم می ریم بیرون، از سوار شدن به ماشین حس خوبی داشته باشی، وگرنه فکر کردی برای من اهمیتی داره که با چه ماشینی برم سر کار؟»
2- «از صبح تا شب توی خونه دارم جون می کنم. درسم رو که تموم کردم سریع بچه دار شدیم و از اون موقع دیگه شدم کلفت بی جیره و مواجب آقا. من خودم و آینده ام رو قربانی اون کردم. الان با وجود این دوتا بچه اصلا نمی تونم به فکر سر کار رفتن باشم.»
3- «می دونی اصلا تقصیر تو بود. من که نمی خواستم از این سکه های پیش فروشی بگیرم. تو گفتی سرمایه گذاری خوبیه. من از اول موافق بودم که ماشین پیش خرید کنیم. تو پیشنهاد این کار رو دادی. حالا هم که قیمت سکه اومده پایین، خودت باید مسئولیت ضررش رو قبول کنی.»
4- «عمرا پاشم با تو بیام خونه مادرت. اصلا می دونی چیه، من حوصله تو رو ندارم. حاضرم بدون تو به مامانت سر بزنم ها، اما با تو اصلا. وقتی می خوای دائم به من گیر بدی که آشپزی ات خوب نیست و امشب خونه مامانم یه غذای درست و حسابی می خورم، معلومه که حاضر نیستم با تو جایی بیام.»
شاید جملات بالا به نوعی برای شما آشنا باشد. این جمله ها چهار ترفند روانی بین زن و شوهرها را نشان می دهد. شاید هم خود شما آنقدر با خودتان صادق هستید که متوجه باشید تا امروز از این ترفندها بسیار استفاده کرده اید. اما چرا همسران از این ترفندها یا به قول «برن»، از این بازی ها استفاده می کنند و چطور می شود روش های بهتری را به کار برد؟
اول بیایید این ترفندها را یک بار دیگر مرور کنیم. در چهار جمله مقدماتی چهار اتفاق کلی افتاده است:
1- زمانی که همسر ما حتی وقتی مسئولیت های خود را انجام می دهد و یا علایق خود را دنبال می کند، منت آنها را سر ما می گذارد.
2- زمانی که همسر ما دائم احساس قربانی شدن می کند، حتی اگر این را به روی ما نیاورد، همه اطرافیان از آن باخبر شده اند.
3- زمانی که همسر ما تصمیم اشتباهی می گیرد، مسئولیت آن را سریع متوجه ما می کند.
4- و یا زمانی که همسر ما با کوچک ترین شوخی و یا حرفی از جانب ما قهر می کند و از اتفاقی ساده چنان ماجرای پیچیده ای درست می کند که بیا و ببین.
وقتی سه پادشاه در یک اقلیم می گنجند!
برای اینکه بدانید بازی چیست قبل از هر چیز باید با اصطلاح های مشهور «کودک»، «بالغ» و «والد» درون آشنا شوید.
اریک برن معتقد است شخصیت هر کدام از ما از سه بخش تشکیل شده است: والد، کودک و بالغ.
1- والد: والد بخشی از وجود ماست که درست مانند پدر و مادرها در پی نشان دادن درست و غلط در زندگی است اما با روش خودش. از روش های محبوب او می توان به سرزنش، نصیحت و ایجاد احساس گناه اشاره کرد. البته در صورتی که این والد مهربان باشد، در زمان ناراحتی می تواند تسلی بخش و یاری رسان باشد.
2- کودک: کودک بخش بازیگوش وجود ماست که نشاط و سرزندگی با خودش دارد اما از طرفی اهل فکر و حساب و کتاب نیست و در نتیجه، می تواند حسابی ما را به دردسر بیندازد.
3- بالغ: بخش بالغ اهل فکر و پردازش اطلاعات است. کار او ارزیابی واقعیت است و در نتیجه، با عواطف کاری ندارد.
اگر قرار باشد تنها یکی از این بخش ها در زندگی ما اثرگذار باشند، قطعا ما را دچار مشکل می سازند. ما برای برقراری ارتباط متناسب با موقعیت ها لازم است توانایی استفاده از هر سه بخش را داشته باشیم.
زمانی که هر بخش از شخصیت ما با بخش مشابه شخصیت فرد مقابل ما ارتباط برقرار کند، به نظر می رسد ارتباطی روشن برقرار شده است که هدف مشخصی داشته و می تواند به آن برسد. اما بسیاری اوقات روابط ما اینقدرها هم سرراست نیست.
گاهی اوقات رابطه ما با دیگران بین دو بخش مختلف شخصیت مثل والد و کودک ایجاد می شود. این گروه در صورت مشخص بودن هدف می تواند ادامه پیدا کند و به اهداف خود برسد،هر چند گاهی اوقات احتمال قطع شدن رابطه آنها پیش از موعد وجود دارد اما نوع سومی از روابط وجود دارد که ویژگی بارز آنها مبهم بودن آنهاست.
اهداف در این روابط به روشنی مشخص نشده و در نتیجه، ممکن است هر فرد اهداف خودش را دنبال کند. این رابطه زمانی ادامه پیدا می کند که اهداف در نظر گرفته شده دو نفر با هم تناسب داشته باشد. بازی ها جزو این گروه سوم قرار دارند که درباره آنها بیشتر صحبت خواهیم کرد.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.