تاپیک جامع ***زایمان طبیعی پس از سزارین***

خیلی رو مخ صبح ها باعث میشه بالا بیارم😔🥴

پیامت دیدم یاد خودم افتادم، نمی‌دونم مشکلت چی بوده، انشالله که باردار باشی، 

من سر بارداری سوم یک سال توی اقدام بودم و نمیگرفت، در حالیکه دو تای اولی با اولین اقدام باردار شده بودم، مشکلم تخمدان پلی کیستیک بود، خودم رو کشتم با یک رژیم سخت و ورزش ۱۵ کیلو کم کردم، بعدشم دکترم بهم کپسول دوناکر و گابرلین داد، پریودم منظم شد ولی بازهم باردار نشدم، در آخر لتروزول خوردم و ۲ آمپول آزادسازی باهم زدم که گرفت....اما می‌خوام بهت بگم سر این بارداری چهارم من دوباره پریودهام نامنظم و ۴۰ روزه ،۳۵ روزه اینطورها بود، دوباره پلیکیستیک بودم، و عفونت های مکرر داشتم که خ آزاردهنده بود، رفتم طب سنتی برا اصلاح مزاج چند ماهی داروهاش خوردم، بعدش مشکل تخمدان و عفونتم گفتم، یه قوطی کپسول کیست( گیاهی) بهم داد+ یه قوطی مربایی کوچیک دوسین گفت درست کنم + یه ترکیب که گفت حداقل پنج مرتبه تو ایام پاکی تزریق واژینال کنم با اپلیکاتور، اون ترکیب این بود( به اندازه نصف نخود پودر زاج سفید+ یه ق م خ عسل+ یه ق غ خ روغن زیتون)....من برنامه ریزیم برا بارداری اواخر تابستان امسال بود که زایمانم بیفته تو بهار و تابستان سال اینده، ولی اون ماه که این ها رو مصرف کردم دیگه پریود نشدم و باردار بودم...

وقتی که ترکیب زاج رو به مدت پنج شب تزریق کردم به قددددری عفونت مرده ی سبز و قهوه ای ازم اومد که باورم نمیشد این حجم وسیع عفونت داخل بدنم بوده...بعد متوجه شدم ترکیب زاج برای گرم کردن رحم و دفع کیست و فیبروم و میوم هم استفاده می‌شده.

خلاصه این بود تجربه ی ما.

منم دارم، دکتر ناصری برا خلط پشت حلق خودم و بچه ها می‌گفت بخور نزله بذارم تو خونه رو گاز باشه، یه ترکیب گیاهی هست نمی‌دونم داخلش چیا هست اسمش بخور نزله بود از داروخانه اش گرفتم.

اگر پزشک طب سنتیت تهرانه مقدور بود معرفیش کن منم دوستم باردار نمیشه. بگم یه ویزیت بشه 

دکتر علیگل ناصری، متخصص طب سنتی هست ولی معاینه اش از طریق عنبیه بینی و زبان شناسی و کف دست و پشت دست هست، فقط یدونه مطب داره اون هم توی فاز پنج اندیشه است، تو خود تهران نیست، من ایشون رو نمی‌شناختم تا اینکه بهار پارسال از تهرانسر اسباب کشی کردیم و اومدیم فاز پنج اندیشه ساکن شدیم، اینجا در جست و جوی پزشک طب سنتی بودم که دیدم عهههه آب در کوزه و ما تشنه لبان میچرخیم! زیاد اسم و آوازه نداره ولی من به شخصه هم از شیوه نسخی دهی هم از اخلاق و رفتار از همه چیش راضیم، خودم و شوهرم و هر سه دخترا رو از پاییز پارسال دیگه پیش ایشون میبرم، خلاصه برا ما تا الان دستش پر از خیر و شفا بوده، انشالله برا بقیه هم همینجور باشه...

خیلی دوست دارم یه طبیب حکیم پیدا کنم.   یکی از پروژه های آیندمه. فرصت نمیکنم اصلا

یعنی هفته به هفته از خونه پام رو بیرون نمی‌ذارم. فکر نکنی اجتماعی نیستما

اتفاقا

ولی خستمممممممم حوصله ندارم تا سر کوچه برم چه رسد بگردم طبیب خوب پیدا کنم. هعععی

بچه ها نظرتون رو صادقانه درباره اسم آسیه میگید؟ 

روح الله گیر داده به اسم آسیه. 

من خب نظرم نیست. 

بچم خیلی ذوق داره. دیشب اومده میگه آسیه خانم چطوره

  من حضرت آسیه رو دوس دارم

شوهرمم دوست دارم

ولی خب سلیقم چیز دیگه ست

خیلی حس بدی دارم بابت مخالفتم فکر میکنم دارم به این اسم بی احترامی میکنم اصلا دست خودم نیست

نظر خودم رو اسم هایی مث زهرا زینب فاطمه است یا نهایتا دیگه تسنیم و... 

نمیتونم دمر بزارمش یا بزارمش رو شونم. چون پاش سنگینه یهو لگنش در میره

ببین باید به دل خودت و همسرت بشینه. منتهی ممکنه بزرگ بشه بین  همکلاسیاش حس خوبی نداشته باشه .

همسر منم رو اسم زهرا خیلی تاکید داشت ولی من به دلم نبود. اسم دختر قبلیم فاطمه هستا ولی زهرا به دلم نمینشست. اما چون اسم پسر و دخترقبلی رو خودم انتخاب کرده بودم برا این یکی مطابق میل اون پیش رفتم . از وقتی به دنیا اومده میبینم چقدر اسم زهرا بهش میاد  و به دلم هم نشسته 

دورت بگردم از خدا بخواه که بدون اینکه بخوای بگردی سر راهت بذاره،( حالا هی حرف تو حرف هم میارم، اما یکی از نقاط عطف زندگی بگم، لطف و رحم الهی بگم، نمی‌دونم چی اسمش بذارم، اما اتفاق خیلی مبارکی بود و اون آشنایی با آقای عباسی ولدی و دوره هاشون بود،  از بچه های گروه خانم صابریان شنیده بودم دوره ی« چله ی مادری» ایشون رو، و منتظر بودم تا شروع بشه، که قسمت شد هم چله مادری رو شرکت کردم هم « قصه ی من و خدا» سطح یک و دو رو، این قصه ی من و خدا برای من خیلی جذاب بود ، تمام عمر ۳۰ ساله ام یه طرف، اون ۴۰ روز قصه ی من و خدا هم یه طرف، تازه فهمیدم خدا کیه، چیه، چی ازش بخوام، چه جوری باهاش حرف بزنم....بهترین کتابی که تو عمرم خوندم جلد اول مجموعه طعم شیرین خدا بود از آقای عباسی، اسم کتاب اینه« من با خدای کوچکم قهرم»... خلاصه کنم تو این دوره بود فهمیدم ثانیه به ثانیه باید با خدا حرف زد و ریز ترین کارها رو از خدا خواست...مدام در حال شرح حال دادن به خدا باشی و اعتراف کنی و حمدش کنی و ریز ترین خواسته هات هم بخوای... 

دیگه من هر جا نشستم و بودم گفتم حتما شرکت کنن، اینجا هم کسی خواست میتونه بره سایت « تربیتکده آیین فطرت» و ثبت نام کنه، کاملا هم رایگان می‌باشد.)

در مورد طبیب حکیم هم باهات موافقم، طبیب باید جوری باشه وقتی پاتو می‌ذاری مطبش حال روحت خوب بشه آرامش بگیری ازش، از خدا بخواه و بگرد مطمئنم پیدا می‌کنی اطرافت...

ببین من اسم آسیه و آمنه رو خیلی دوست دارم، از لحاظ آوایی و طنینی که داره خیلی زیباست...منتهی باید ذهنمون از لحاظ جوی که در مورد اسامی تاریخی هست خالی بشه و تمام پیش فرض های اطرافیان هم برامون مهم نباشه، من اسامی زیر رو فارغ از هر ذهنیتی خ دوست دارم ولی جو موجود کنی مانع میشه برا انتخابشون:

صفیه،

مصطفی،

زکیه،

مرتضی،

ناجیه،

نادیا،

حکیمه،

مرضیه،

یحیی،

هاجر،

مائده،

اسامی کردی هم خیلی آوای قشنگی دارند، ولی خب من دوست دارم وقتی بچه رو صدا میزنم تو ذهنم اون علت معنوی هم بیاد باهاش، 

در مورد زینب و فاطمه هم که هر خونه ای باید یه زینب و فاطمه داشته باشه، علی و محمد هم داشته باشه،😂 

عزیزان اگه می تونید میلتون می کشه چند شب دمنوش کندر بخورید فوق العاده عالیه برای خلط پشت حلق...برای بارداری هم خوبه.. خلط چسبان و غلیظ پشت حلق رو بیرون می کشه

 خواستید بگم چجوری دم کنید 

به پهلو بخوابونش جوری که شیب دار باشه، زیرش بالشت بذار و حالت شیب بهش بده بعد کمرش رو از پایین با بالا ماساژ بده، بینش ضربه بزن و گاهی هم دورانی ماساژ بده، آروقش میاد.

من اسم اهل بیت و بچه هاشون رو به هرررررر اسمی ترجیح میدم! 

نزله همون خلط غلیظ پشت حلقه که به خاطر رطوبت زیاد سر ایجاد میشه خیلی هم از بین بردنش سخته

منم اوایل زایمانم تا ۴ماه همین رطوبت باعث طولانی شدن سرفه م شده بود

تا می تونید دود کندر و دود اسپند...گلاب بو کنیدطبع سر رو باید گرم کرد

و دمنوش کندر...عالیه