2777
2789
عنوان

من یه مادر پسر ۲۱ماهم که دیگ روان واسم نمونده😞

| مشاهده متن کامل بحث + 1054 بازدید | 79 پست
الان هوا خوبه ببرش تو حیاط بازی کنه یا ببرش پارک یه برا عوض کردن حال و هواتون اصن برید سوپر مارکت خر ...

ببین ازصبح بردمش تو حیاط حتی اونجا بهش صبونه دادم دوساعت تو حیاط بودیم دیگ گفتم بستنی بهت میدم تا اومده تو خونه

بستنیشو خورده دوباره اومده به من چسبیده

بزار پا سینک اب بازی کنم



خداروشکر 

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

این جواب شما جاش اینجا نیست. اونجایی که آقایون گفتن اخلاق فاطمه زهرا، زیبایی فلان هالیوودی، اونجا یه ...

در زمان حضرت داوود پیرزنی سر قبر پسرش گریه میکرد که بچم مرد. حضرت داوود گفتن چند سالش بود و پیرزن گفت فقط صد سالش. حضرت داوود گفت روزگاری میاد که کسی نمیتونه صد سال عمر کنه و صد سال عمر زیادی میشه. پیرزنه گفت حالا اونها خونه هم برا خودشون میسازن که حضرت داوود میگه بله و.... عمر و زمان آدم های سالهای دور مثل الان نیست. خدا هم هر کسی رو به وسع نفسش و تواناییش محاسبه میکنه. یه زمانی خانومها پشت سر هم زایمان میکردن و با شکم بزرگ راحت همه کار میکردن الان سقط و زایمان زودرس و نازایی زیاد شده. درسته سبک زندگی غلط شده و تغذیه مواد تراریخته و سم و... شده.خدا هر زمانی راه درست رو نشون میده چون محافظ بندش هست. اما نمیشه هر چیزی رو با هر چیزی مقایسه کرد.انسانهایی که زمان حضرت نوح و حضرت شیث و پیامبرهای اول بودن هزار سال عمر میکردن. خوراک طبیعی و سالم میخوردن. اب سالم، هوای پاک. 

عرضه کردم دو جهان بر دل کارافتاده/ به جز از عشق تو باقی همه فانی دانست
ببین ازصبح بردمش تو حیاط حتی اونجا بهش صبونه دادم دوساعت تو حیاط بودیم دیگ گفتم بستنی بهت میدم تا او ...

عزیزم 😅

آروم باش اول خودت باید آرامش داشته باشی 

من وقتی پسرم کوچیک بود خیلی اعصاب خوردی داشتم و همین باعث می‌شد پسرم تنش داشته باشه سعی کردم اول خودم آروم باشم اوایل پسرم خرابکاری می‌کرد هم خودمو میزدم هم اونو واقعا حالم خوب نبود ولی شدنی بود الان خرابکاری نمیکنه اگه ام انجام بده سعی میکنم تفس عمیق بکشم باهاش صحبت کنم دیگه اون کارو تکرار نکنه و باهم حل و فصل کنیم برو جلو اینه یه آهنگ بزار موهاتو ببند آرایش کن حال و هوات عوض بشه روحیه ات اوکی بشه نگا ببین بچه ام آروم میشه 

کاربری دست منو خواهرمه🫡

عزیزم همه ما مامان ها همینیم خدا تن سالم و اعصاب قوی بده بهمون.من دخترم امتحاناتش شروع شده تکرار و تمرین دارم هرروز باهاش.چندتا کلاس میره ورسیدگی میخواد تمرین هاش.رفت و امدش هم بامنه.همزمان کوچیکه بغلمه شیطون وپرسروصداست.همسرم باشگاه میره ومن هرروز باید تخمرغ وشیرموز و پاستا و فلان وبهمان اماده کنم.دلم برای خودم میسوزه

چجوری ترک دادی؟با بی محلی؟

اره بالاتر گفتم

توجه به خواسته های معقول

بی توجهی به خواسته خای نادرست

زندگی من سالهای سال درگیر بدبیاری و مشکلات متعدد و ..بود.تلاشم زیاد بود و جوابم کم..دست به طلا میزدم خاک میشد..یه شب از ته دل، از اون ته ، ته از خدا خواستم فقط بهم نشون بده چرا؟ و نشون داد....نذرهای ادا نشده..یه دفتری برداشتم تمام نذرهایی که ادا نکرده بودم رو نوشتم ، به ازای نذرهایی هم که فراموش کرده بود یه ختم ۱۲۴,۰۰۰ صلوات برداشتم و شروع کردم به ادای نذرهام..دونه به دونه رو ادا کردم. سخت بود، زیاد بود، اما اداش کردم..خدا رو شاهد میگیرم که ورق زندگیم برگشت..نمیگم یه شبه پولدار شدم و به عرش رسیدم و ...اما مشکلاتم نصف شد، بدبیاری هام تموم شد و جواب زحماتم رو گرفتم..الان اگر نذری کنم همون لحظه یاداشت میکنم و از همون لحظه شروع میکنم به ادا کردنش..نمازام سر وقته و تاثیرش رو تو زندگیم تو هر ثانیه دارم میبینم...این تجریه زندگی منه..بزرگترین تجربه..داستان کاملش تو تاپیکام هست..
عزیزم همه ما مامان ها همینیم خدا تن سالم و اعصاب قوی بده بهمون.من دخترم امتحاناتش شروع شده تکرار و ت ...

منم دلم واسه خودم میسوزه

همش میگم کاش انقد اذیت نشم

خداروشکر 

من مامان یه پسر پیش دبستانیم که واسه مشق و درسش منو آسفالت کرده

خدایا خسته شدم😫😫😫😫

سعی کردم که بمانی و بریدی به درک/کارمان را به غم و رنج کشیدی به درک/به جهنم که از این خانه فراری شده ای/عاشقت بودم و هرگز نشنیدی به درک/میوه کال غزل بودمو از بخت بدم/تو مرا هرگز از آن شاخه نچیدی به درک/فرق خرمهره و گوهر تو نفهمیدی چیست/جنس پا خورده بازار خریدی به درک/عاقبت سنگ بزرگی به سرت خواهد خورد/میکشی از ته دل آه بزرگی به درک
منم دلم واسه خودم میسوزه همش میگم کاش انقد اذیت نشم

من تا قبل به دنیا اومدن دومی اینقد تحت فشار نبودم.از وقتی این قندوعسل اومده به کارام نمیرسم.میچسبه بهم فقط بغل میخواد.مگه اینکه پدرش خونه باشه دیگه سمت من نیاد.روزی یه ساعت با پدرشون میرن پیاده روی من شام بزارم وظرف ها روبشورم.درغیراین صورت شام نداریم

 دركت ميكنم! منم از نرسم نمي تونم اينجا در اين مورد يه تاپيك بزنم كه بعضي ميپرن به ادم!! دختر ٤/٥ ساله اي دارم به شدت لجباز و جيغ جيغو و غذا نخور! بد ادا و هر صفت بد هست در اين بچه جمع شده. پسرم خدا رو شكر خوبه ولي اين يه تنه پدرم رو در اورده! مثلا ديشب اونقدر بهم فشار اورد كه نيم ساعت از دستش گريه كردم!!  كلا بعد اين بچه روح و جيمم نابود شده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز