عزیزم ، خدا رو هزاران هزار بار شکر🤲 هی از ترس رویاجون نخواستم ریپلای بزنم و پیامای دوستان رو لایک کردم ولی طاقت نیاوردم ، عزیزم ممنون که ما رو هم محرم و شریک شادیات دونستی😍 اصلأ جو تاپیک مثبت شد 😍 الهی به سلامت به دنیاش بیاری و سر زایمانت هممون رو دعا کنی😍 عزیزم برای سلامتی خودت و فرزند نازنینت و اینکه به سلامتی و دل خوش زایمان کنی و دسته گلت رو بغل بگیری صد تا صلوات میفرستم تقدیم به حضرت مادر ، خانوم فاطمه زهرا(س) ، انشاالله بیای و خبر زایمانت رو برامون بگی🤲😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
سلام عزیزان وقتتون بخیر
اول اینکه برای بارداری دوستمون خیلی خیلی خوشحال شدم انشالله به سلامتی کوچولوتو بغل بگیری عزیزم
از کارهایی که من این هفته انجام دادم رفتن به چکاپ کلی بود سونوی شکم و لگن و ازمایش کلی انجام دادم،متاسفانه چون کمکاری تیروییدم ارثی بود بخاطرنخوردن دارو دوباره عود کرده که خودمم حدس میزدم از علایمش..با مشورت دکتر شروع به خوردن قرص کردم و انشالله یه دکتر زنان هم باید مراجعه کنم البته ۵۰ درصد قصد بارداری مجدد رو داشتم که بخاطر افکار و یکم روحیه ی نامناسبم مجدد عقب انداختم و دیگه حرفای بقیه و اینکه دیر میشه بچه ی اول تنها میمونه و اینارو نشنیده میگیرم چون اصلا امادگی ندارم و بشدت استرس میگیرم وافکار بد میاد سراغم چون آستانه تحملم پایینه و بچه اولمم بسیار اذیت شدم و سنم کمتر بود جسور تر بودم و فکر میکردم بچه اوردن مثل عروسک بازیه،البته دختر مسئولیت پذیری بودم و همه کارای بچمو خودم انجام دادم واینطور نبود دستوپاچلفتی باشم و تو مادری کردن خیلی قوی و زرنگ ظاهر شدم اما از درون سختی هاش و دلنگرانی های بچه داری نابودم کرد..
خلاصه اینکه تصمیم گرفتم فعلا تا تابستون سال آینده بیشتر به فکر تقویت و سلامتی خودم باشم و مصمم به ورزشم ادامه بدم تا انشاالله ببینیم خدا چی میخواد
بعد مدتها که پول کم نمیاوردیم این ماه با خرج های اضافی یکم پول کم اوردیم و منم مخفی داشتم اما بروز ندادم همسرم چند شب به صرف خوردن معجون و غذاهای رستورانی و بیرون بر و...دعوتمون کرد که همینا یکم حساب کتابمونو بهم زد اما منم چون یکم ناراحت و عصبی بودم بخاطر مسائلی مخالفت نکردم با همسرم و بقول دوستان گزاشتم حس تامینشون ارضا بشه و به روش خودش ازم حمایت و محافظت کنه...
اما امروز زنگ زد که۷۰۰تومن داری بخاطر یه کار بی دلیل که منم میدونستم خرج واجب نداره گفتم ندارم،نقدی دارم که به حسابم نزدم هنوز، که خودش از دوستش قرض گرفته بود و کارشو راه انداخته بود ولی خوشحالم که رو نکردم پولمو.چون این پول پس انداز پسرم و مخفی خودمه و دیگه مثل قبلا الکی رو نمیکنم.
و اینکه یه جا سرمایه گزاری کردیم و سود خوبی داره اما خب ریسک بالایی هم داره میترسم که خدایی نکرده پولمونو از دست بدیم و یکم فکرم درگیره..
دعا کنید انشالله همه ی جوونها به آرزوهاشون برسن.
همسرم توی محیط کارش با مشکلاتی درگیره منم یکم بخاطر شرایطم روی مود دپرسم و یکم حس حسادت وجودمو گرفته یکم احساس نارضایتی از خودمو دارم.که این حس سالی یکی دوبار سراغم میاد.دعا کنید حال دل منم خوب بشه.
مدیریت خاصی نداشتیم و این ماه فقط خوردوخوراک خریدیم و سرمایه گزاری کردیم رو پولمون.یکی ام اینکه ظروف بلور اصل داشتم که استفاده نمیکردم زیاد چون طرحشون قدیمی و تکراری هم اینکه شیشه ای هستش و ماشین ظرفشویی ندارم باید خیلی بادقت بعد استفاده خشکشون میکردم بخاطر همین تصمیم گرفتم اگهی کنم شاید فروش رفت.که واقعا مشتریای زیادی براشون اومد برخلاف انتظارم و فعلا یکیشون قراره فردا بیاد ببردشون اگر بفروشم اونارو حتما پولشونو میدم یسری ظروف مورد علاقمو میخرم،که یه وقت نگم اونارو فروختم و پولشون به چشمم نیومد،
دوستای گلم که طلا خریدن هم خیلی مبارکشون باشه انشالله به خوشی بپوشیدشون.
خلاصه نمیدونم نکات مثبتی داشت پستم یا نه اما باز یکی دوماه دیگه پست میزارم و از حالواحوالاتم میگم.
یه نکته ام دلم خواست بگم ما هرسال مدیریت میکردیم و طلا میخریم یا بالاخره یه کاری میکردیم ولی امسال سال طلایی ما بود واقعا اشنایی بااین تاپیک برای من معجزه بود هیچوقت فکر نمیکردم امسال بتونم حتی یه گرم طلا بخرم یا نهایت میگفتم اخر سال یه پلاک دو سه گرمی میگیرم ولی خیلی خوب همه چیز ردیف شد وام و قرعه کشی و...
منم مدیریت یاد گرفتم قدر پولامونو میدونم هرچند هنوز خیلی هدررفت هم داریم
سلام به همه دوستان عزیزم ❤️❤️❤️❤️
امروز از یه حرکت اقتصادی و یه حرکت کاملا غیر اقتصادی براتون بگم
چند روز پیش تو کشوها رو نگاه می کردم دیدم ساعتی که شوهرم حدود دوازده سیزده سال پیش برام خریده بود تو کشو
بندش پاره شده بود دیگه باتریش هم طبیعتا کار نمی کرد گفتم برم بندش رو عوض کنم یه باتری هم بندازم
خودم برای روزمره همیشه ساعت هوشمند دستم می کنم ولی خوب برای مهمونی و یه سری تیپ ها ساعت های کلاسیک خیلی قشنگ مخصوصا با دستبند ست بشه ساعت هوشمند رو نمیشه با طلا ست کرد
امروز گذاشتم تو کیفم چون شنبه ها و سه شنبه ها مدرسه ام نزدیک خونمونه ماشین نمیبرم گفتم برگشتن اگه مغازه ها باز بود برم بند و باتری براش بندازم
رفتم ساعت فروشی بند رو انتخاب کردم آقا اومد باتری رو عوض کنه گفت ساعتتون رو چند گرفتید گفتم مال خیلی سال پیش گفت اورجینال
گفتم الان حدودا چند گفت سه موتوره هم هست حدود دوازده سیزده تومن هست تو دلم گفتم این همه مدت افتاده بود گوشه کشو
باتری و بند براش گرفتم کلا شد چهارصد تومن
یه ساعت دوازده سیزده تومنی رو با چهارصد تومن دوباره زنده کردم
تو مدرسه که بودم مادر شاگرد امروزم پی ام داد که کلاس رو کنسل کنید
خود یعنی حق التدریس امروز پرید
خلاصه من دیدم عصر بیکارم به پسرم گفتم بیا پسر و مادری عصر بریم بیرون یه کافه هم بریم
یه کافه جدیدا نزدیک خونمون زده خیلی لاکچری و خیلی هم شلوغ من هم پیش خودم گفتم میریم پسرم یه هات چاکلت میگیره خودم هم یه چایی با یه کیک کوچک نهایت میشه دویست تومن تازه گفتم نهایت
رفتیم داخل دیدم اوه چه خبر چقدر تنوع از باقلوا و کنوفه بگیر تا کیک و چیز کیک یعنی همه چی داشت
رفتم نوشیدنی ها رو نگاه کردم دیدم هات چاکلت صد تومن
چایی پنجاه تومن به روی خودم نیاوردم پسرم داشت برای خودش ویترین رو نگاه می کرد
گفتم چیزی انتخاب کردی گفت آره مامان این شیرینی رو میخوام از این مینی کیک کوچولوها بود دیدم قیمتش رو زده ۱۴۰ تومن یه دونه طبقه بالا بود یه کم بزرگ تر زده بود ۱۷۰ گفتم میخوای این رو بگیریم بزرگ تر میمونه برای بابا هم میبریم پسرم گفت اره اینا خیلی کوچک
دیگه رفت طبقه بالا رو با دقت نگاه کرد کلا عاشق بیسکوییت اورئو
این مغازه هم همه چیش برند بود
گفت مامان این رو بگیر نگاه کردم دیدم قیمتش رو زده ۴۰۰ تومن 😐😐😐😐
گفتم همون خوبه ها گفت نه این اورئو و توت فرنگی داره
گفتم که من کلمه این گرون رو جلوی پسرم نمیگم
گفتم باشه گرفتیم همون جا برامون سرو کردن بقیه اش هم آوردیم خونه
تو راه خونه گفتم آخه زن حسابی تو که خودت اهل شیرینی و کیک نیستی این چه کاری بود کردی قبلش خودت بدون بچه می رفتی تو مغازه میدیدی چه خبر چقدر همه چی گرون
اصلا دیگه جو نمی گرفتت پاشی بری این همه پول برای یه کبک بدی جلو بچه نتونی بگی این گرونه
خیلی وقت بود از این پول خرج کردن های هیجانی نداشتم
امروز نمی دونم چم شد
دیگه گفتم بگم که کلا با بچه تو مغازه ای که خبر از قیمت ها و مدلش ندارید نرید یهو مثل من گرفتار میشین
اسم کار امروز من به تمام معنا بی برنامه گی بود.
من چند روز پیش عدس و لوبیا نخود نیم پز کرده بودم تو فریزر
دیدم هوا بارونیه سریع تو 5 دقیقه بین کلاس هام آش رشته گذاشتم درست شد جاتون خالی عالی شد
فردا صبح زود هم همسرم جایی باید بره که کارشون طول می کشه به خاطر همین براشون نون پنیر گردو درست کردم صبح هم به تعدادشون تخم مرغ آبپز میذارم با خرما
من چون چای کیسه ای دوست ندارم دو تا فلاسک دارم یکیش برای آب جوش یکی هم برای چای دمی دارم که چای هم میذارم ببرن
اینجوری دیگه مجبور نیستن برن بیرون چیزی بخورن😎💎
معجزه خدا
تبريك ميگم
فرشته ي تو دلتو خدا حفظ كنه زير سايه پدر و مادر بزرگ بشه سالم و صالح باشه نامدار بشه
خدا خيلي دوستت داره براي ما هم دعا كن مورد لطف و عنايت خداوند بزرگ باشيم هميشه.....خدايا شكرت
الهي توكل به نام اعظمت🤲
درسته عزیزم
همه نوع آموزشی وجود داره
از کیک و شیرینی و غذا تا گلدوزی و خیاطی و آرایشگری
چرا باید پول دوره بدیم؟
کافیه مثلا سرچ کنیم انواع فینگر فود. بعد از توی لیستش به ترتیب طرز تهیه رو سرچ کنیم.
الان کلاس های فینگر فود بالای دو سه میلیون تومنه.
دوره های گلدوزی خدا تومنه
یکبار چندسال پیش خواستم گلدوزی یاد بگیرم. اینقدر خوب یاد گرفتم از آپارات و یوتیوب. هنوز دارم کارهام رو
چرا باید پول میدادم اخه.
