ممنون عزیزم که برامون نوشتید ،این مثالهای عینی عالی هستن هر کس به اشتباهات خودش پی میبره و دست عبرت میشه برامون.
واین درحالی هست که ما اون طرف رونمیشناسیم که غیبت محسوب بشه.
بچه ها ۹سال پیش همسرم با برادرش یه کاری رو شراکتی شروع کردن ،این کارشون بسیار پر درامد بود ،
اما اون موقع همسرم اصلن به حرف من گوش نمیداد ،اصلن حساب کتابش مشخص نبود واون برادر مجردش تا تونست از مغازه میکشید میداد به خواهر ومادر واون یکی برادر متاهل.
من هر وقت حرف زدم گفت برادرمه تو دخالت نکن.
منم دیدم غصه خوردن فایده نداره ،بی خیال شدم بعد دوسال ورشکسته شدن ،وخوب چون اینجا پای برادر مجرد درمیون بود ،
پدر شوهرم بیکار ننشست وشروع کرد به پرکردن چک ها.
ما یه زمین ۵۰۰ متری تو حاشیه شهر داشتیم همه رو فروخت
وفقط ۲۰۰ متر برامون موند.
اما اینجا از جیب کوچیکه چیزی نرفتت فقط پدر شوهرم وشوهرم.
واینجا همسرم شد درس عبرت برای برادرش،اون(برادرشوهرم) بعد از ورشکستگی به خودش اومد یه قرون علکی خرج کسی نکرد با زرنگی از پدرشوهرم پول کشید و یه خونه ساخت و موقعی که میخواست ازدواج کنه خونه انقدر پر وسایل بود که عروس جهاز نیاورد.
چون مجرد بود خانواده ازش حمایت کردن
واما شوهر من کاملن طرد شد ،حال روحیش تا الان خیلی خوب نیست نمیدونم دلم بسوزه براش یا بگم حقش بود.
به هر حال گذشته ها گذشته ،الان کلی تغییر کرده شاید باورتون نشه یه ده تومنی تو کارتش نمیزاره همه رو سپرده به من .
میگه تو مدیریت کن.
سعی کنیم درس عبرت دیگران نشیم ،
وتا میتونیم درس های زندگی رو با چشم باز از اطراف یاد بگیریم.
چون وای براون روزی که روزگار بخواد چیزی یادمون بده.
خیلی بی رحم عمل میکنه.