من هر چقدر پستها رو میخونم بازم همیشه کلیییی عقبم سرعت پیشرفت صفخات خیلی زیاده. فکر میکنم خیلی از دوستان هم وضعیتشون مثل منه.
رویا جان یه پیشنهاد دارم اگه صلاح میدونی یه روز در هفته با انتخاب خودت و دوستان رو بذاریم که به صورت روتین تاپیک رو قفل کنی تا ما جاماندگان بتونیم برسیم به صفحه آخر.
سلام لازم دیدم که منم بگم که واقعا خسته مبشم از خوندن پیاما
همش شده وام ویپاد بلوو فلان همش تشکر مرسی ممنون درد و دل
خانوما واقعا پیاماها رو نمیبینن که میگن برین تاپیک دورهمی؟ یا خودتونو زدین به اون راه؟
والا زبون ادم مو در میاره از بس گفتن چت الکی ممنووووووووع
والا معصومه جان میگن چرا گزارش نمیدین
خب من یکی تا میام بخونم و بعد بنویسم اینقدر حرف الکی و متفرقه میخونم یادم میره اصلا برای چی اینجام
مامان سبحان بنده خدا هم عجب صبر و حوصله ای داره هی توضیح میده باز یکی میگه عه وام ویپاد چیه😐😐
بابا بخدا رعایت کنین همه شاکین
خانوما به نظرتون منطقیه واسه 80 میلیون وام ، ماهیانه 7400 قسط بدیم ؟ بازپرداختشون یه ساله ست
وام بهتری سراغ دارید ؟
دقیقا من یک مادربزرگ مهربون دارم که ان شا الله ۱۲۰ سال سلامت باشه ۹۱ سالشون هست .
هنوز که هنوزه حالا عروسی که هیچی ولی برای حتی یک مهمانی ساده رفتن هم برای خودش باید از قبل لباس مناسب و شیک از کمدش انتخاب کنه و حتی هنوز به مادرم میگه برام پارچه بخر و بریم چند دست لباس بدوزم که جایی میخوام برم دیگه لباس هام تکراری شده .
ما شا الله هیچ وقت هم دستش جلوی بچه هاش دراز نبوده و به همه جوانب زندگی اش به خوبی رسیده با اینکه توی سن جوانی پدربزرگم به رحمت خدا رفته .
سلام دوستان عصر دل انگیز بهاریتون خوش😍😁
خرج خونه ما با من نیست به همین خاطر گزارش روزانه ندارم اما کارهایی که این چند روز انجام میدم رو مینویسم شاید به درد کسی خورد
این روزها چون دنبال خونه هستیم من سعی میکنم شب قبل فکر فردا ناهار و شام باشم
(روال خونه ما اینطوره که من روزی ۱ بار آشپزی میکنم شام یا حاضری میخوریم یا چیزهای ساده یا باقی‌مانده ناهار)
هرروز و هرروز پامیشم بعد صبحونه تندوسریع بساط غذا رو بر پا میکنم تا سلطان غذای بیرون نگه بریم رستوران😄
اماااا حواسمم هست جناب همسر بدعادت نشه
چندروز پیش که پریود شده بودم و حالم اوکی نبود
بیرون بودیم نزدیکای شام بود
گفت عزیزم به رسم هرماه بریم جیگرکی
(موقع پریودیم همیشه میریم)
اول خواستم بگم نهههههه غذا داریما از ناهار
گفتم چه بهتر از این موقع که پروبال بدم بهش🤭
چشام برق زد و گفتم بریم! تو فوق العاده ای !
و کار دیگه این روزهام اینه که سعی دارم باهرچی دارم بگذرونم تاجایی که میشه
یکساعت پیش یه نگاهی به کشوها کردم دیدم بیسکوییت پتی پور داریم
تو ذهنم یچی جرقه زد . دسر پان اسپانیا😋
درستش کردم و یه تزیین کافیشاپ طوری خوشگل با توت فرنگی و گردو و اینا کردم گذاشتمش یخچال
منتظرم همسرم بیاد خونه بخوریم و بعد بریم بیرون .....
شامم فکرشو کردم😉
گوجه رنده کردم پختم با روغن سرخ کردم فقط اومدیم خونه دوسه تا تخم مرغ بزنم و با مخلفات بخوریم
فقط اومدنی یه سنگک تازه می‌خریم و دیگر هیچ...😂😂
روکین جان
یعنی ۵ سال دیگه خونه بگیری؟
منم مجردم و کارمند و پس اندازی نداشتم جز طلای مصرفی
چند روز پیش وام ۱۰ تومنی ادارمون داد به کسی نگفتم و اونو طلا گرفتم
پس منم هستم ۵ سال دیگه خونه دار بشیم
تو یادداشتام ثبت میکنم امروز رو
پیش به سوی طلاااااااا
