سلام این خرید امروز من بود.دیشب شوهرم تا دیر وقت کار کرد.
گفت فردا برو از فروشگاه مرغ و چیز هایی که نیاز داریم بگیر منم دیدم فروشگاه مرغ گرم نداره.
دستمال نداشتم پودر ماشین میخواستم شکر نیاز داشتم
دخترم رفت دست گذاشت رو شیر های پاکتی گفت برام بخر اونجا قانعش کردم گفتم مامان بذار از این یکی شیر ها بخریم هم باهاش خوراکی تو بخور هم میتونیم بقیش و شیر موز درست کنیم(تو فریزر موز دارم)
بهش گفتم باید پولهامون و جمع کنیم تا برات دوچرخه بخریم.
خلاصه قانع شد منم ارزون ترین نوع بیسکویت تو فروشگاه رو انتخاب کردم براش خداروشکر اونهارو دوست داره.
شکر هم خریدم براش کیک بپزم(یادمه پارسال دستور پخت کیک یک تخم مرغی رو خودم گذاشتم تو سایت قطعا تو تاپیک آشپزیمون هست )
از ماست بندی هم ۱ کیلو شیر گرفتم تا ماست بزنم.
کل خرید امروزم شد ۱۳۰
مرغ میمونه برای روز یکشنبه.
این وسط تو این شرایط دخترم دوچرخه میخواد اونروز مثل ابر بهار اشک می ریخت.
شوهرم امروز هم سرکاره.گفت باید بتونم جور کنم براش دوچرخه بخرم.
خدا خودش به همه کمک کنه.
اینجا میام حرف میزنم یکم آروم میشم.
خدا بهتون برکت بده