سلام دوستای گلم
خوبین؟
چه میکنید با شروع مدارس؟
منم دوباره رفتم دکتر و دارو گرفتم باید آنتی بیوتیک هامو ادامه بدم
دیروز اولین پنجشنبه ی مادر بزرگ همسرم بود
با همسرم و مادرش که اومده بود خونمون رفتیم شهرشون
متوجه شدم ۹۵ سالش بوده😳یکجوری مادرشوهر من که ۷۱سالشه با سوز و گداز میگفت کاش همه ی اینها یک خواب باشه که شوهرم کاملا احساساتی شده بود و تا رسیدیم تو خونه مادربزرگش بغضش ترکید
فامیلای همسرم خیلی با من خوب برخورد میکنن و لطف دارن
و همشون مدام میان تعریف منو میدادن پیش مادرشوهرم
و منی که پته مادرشوهرمو ریختم رو آب دچار حس دوگانگی از ارامش و عذاب وجدانم
عمه شوهرم گفت تو انقذر خوبی با اینا برات چیکار میکنن به دلت میشنه و باهاشون انقدر خوبی؟!! من برای عروسم نمیدونی چه ها کردم
گفتم عمه جان(با این عمه صمیمی ام) من هرکاری میکنم بخاطر همسرم هست نه اونا
اونا برای من هیچ وقت کاری نکردن
حتی از من تشکر نمیکنن فقط از شوهرم تشکر میکنن
بعد گفت وای مادرشوهرت داره زیرزیرکی نگاه میکنه الان میره به داداشم میگه نمیذارن باهم ارتباط بگیریم
متوجه شدم تو کل فامیل همه از مادرشوهرمو سیاستش بدشون میاد فقط تظاهر میکنن خوبن باهم😂😂