2777
2789
عنوان

چیکار کنم , زندگیم یکنواخت شده؟

5772 بازدید | 12 پست
باوجود پسر کوچیکم, حس می کنم خیلی زندگیم یکنواخت و تکراری شده, همسرم 13ساعت شبانه روز خونه نیست, یه روز تعطیل مثل امروزکه عید, لالا کرده, خروپفش هواس. صبح قرار بود بریم خونه مامانم, غرغرکردکه چرا صبح قرارگذاشتی می خوام بخوابم, دایم ورد زبونش اینه که خسته ام. نه حرفی.........چی کارکنم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



منم مثل تو بی نهایت خسته شدم .تازه شوهر من وقتی هایی هم که بیداره بد زبونی وبد اخلا قی می کنه.اخه تنهایی کجا برم .سبک میشم.تازه وقتی هم که برم یه حرکت های زشتی می کنه.انگار بهش بدهکارم
همسر من هم اینجوری بود بعد فهمیدم که هر چی من بهش بگم بدتره اتوماتیک

دیگه از وقتی میرم اینور اونور کلاس و اصلا به روم نمیارم که چی کار می کنه اصلا نمی خوابه و خیلی خوش اخلاق شده

شاید همسرت به توجه ات بیشتر نیاز داره حتما یه جای کار می لنگه ببین کجاست

یه مدتی بی تفاوت باش

به این حالت همسره می گن مقاومت روانی
غصه نخور عزیزم.اکثر زنها این مشکل رو دارن.قبل"همش در فکر اصلاح شوشو بودم.ولی بعدبا خواندن کتابهای باربارا به این نتیجه رسیدم که نباید به فکر اصلاحش باشم زمان من بیشتر ارزش داره.درسته هنوزم بعضی وقتا دلم می گیره مخصوصا"ما که از همه خانواده دوریم.وخیلی تنهام اما خودم رو به بیرون از خونه سوق می دم.خدا رو شکر امروز رفته سر کار.خیلی خوب شد.خونه که می مونه همه چیز بهم می خوره.
دقیقا نرگس جون, وقتی خونه س, سرهمین موضوعا دعوامون می شه. لحظه شماری می کنم زودتر بره از خونه بیرون.
شکوفه جون, قبول دارم یکمی بعدازبدنیااومدن پسرم بهونه گیر شدم, نه تفریحی نه حرفی
بهش می گم ماکه نه مسافرتی می ریم, نه جایی, حالا یه روزم که می خوام با خواهرام باشم بازم می گی می خوام بخوابم, نیم ساعت پیش بیدارشده, تازه ناهار خوردیم, آخه اینم میشه کار. روزاییکه نیست صبح پسرمو برمی دارم می رم خونه مامان , شب قبل از اومدنش میام خونه, بازم غرمی زنه که خسته میشی کمرت درد می کنه بچه سنگینو برمی داری(البته اینارو واسه خودم می گه) اما من چیکار کنم خودش که دیر میاد وحوصله رفتنم نداره
چه فکرخوبی مامانی, اما من با این وروجکم نمی تونم هیچ کاری بکنم. روزا که همسرم نیست یه مدت با پسرم می رفتم بیرون, پارک , خرید , واسه همین بغل کردناش کمر درد شدم, کالسکه شم نمیشینه, حالا توی خونه زندونی شدم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792