خدا رو شکر کن
خدا برات حفظشون کنه الهی
انقد نعمت اطرافت هست و شما نگران آبله ای
من مطلق بودم
بدترین شرایط رو اطرافیان برام فراهم کردن
یک نفر نگفت یک تخم مرغ ببرم براش
بچه ۶ ساله برام تخم مرغ آب پز میکرد از گرسنگی که داشتم
همه تنهام گذاشتن
خیلی گریه میکردم
شوهرم کارش زیاد بود زبونبسته
بچه جارو میکرد
ظرف میشست
چیزی میداد دستم
خدا رو شکر گذشت
اما من از دست بعضی ها چنتا از موهام سفید شد
چون خودم همیشه برای اطرافیان بدو بدو کردم
تو بارداری
بچه داری
همیشه کنارشون بودم
از داشته هات راضی باش عزیزم
خدا رو شکر کن
از بارداری لذت ببر
خونه مادرت نشد الحمدالله که خونه مادرشوهر جایی داری بری
میگذره به امید خدا
از همه چی مهمتر روحیه ت هست