من کلا با خانواده شوهرم خوب نیستم اصلا نه اخلاقم نه عقایدم بهشون نمیخوره زمین تا اسمونیم از لحاظ فرهنگ خانوادگی من روز اول شوهرم رو دیدم سنتی بود ازدواجمون وقت نشد بشناسمشون اوج کرونا بود ...خلاصه یه مشت آدم توهمی و با عقاید مسخره و پشت کوهی و خسیس خسیس خسیس...خلاصه من پدر شوهرم ۱ سال پیش فوت شدن برادر شوهرم ۲۰ روز پیشش میرم اونجا نه من اونارو تحویل میگیرم نه اونا منو فقط بخاطر خورد خوراکم میرم ...آخه طبقه بالای پدر شوهرمم وضع شوهرمم زیاد خوب نیست نمیگم پول نون نداریم ولی ۲ تا برادر شوهرم و دو تا جاری و ۶ تا بچه دارن از حقوق پدر شوهرم میریزن میخورن میپاشن نه میتونم فرهنگم رو باهاشون تطبیق بدم نه میتونم کنار بیام که اونا از مال پدر شوهرم و حقوقش بگیرن و بخورن آخه اونا هم تو همین حیاط زندگی میکنن ...حق منم هست که اگه ۱ کیسه برنج میخرن ۱ بشقابش مال منه چرا بزارم بره تو حلقشون من که نه بچه ای دارم نه چیزی خودمون دو نفریم برادر شوهرم همش تو جمع تخریبم میکنه میدونم هدفشون اینه میخوان کاری کنن که نرم ظهر هم سر ناهار ناراحتم کردن پاشدم اومدم بالا شوهرم اونطوری نیست که نتونه یه غذا برام فراهم کنه به نظرتون دیگه نرم؟ بحث من یه بشقاب برنج نیست مگه نخوردم؟ بحثم اینه زورم میاد اینا بشینن حقوق پدر شوهرم و سود پولاشو بکشن بالا ...