خیلی ممنونم از کمکت خاهرم دستت درد نکنه که بهم گفتی
الان اجی دوتا جاری دارم دوتاشونم ۱۰ سال ازم بزرگه
جاری بزرگه از دهنش هر چی بخاد میگ کسی هیچی نمیگ هچ حتی میخندن
من ی کاره کوچیکی بکنم بقیه هچ خودشونو میخان جر بدن
جاری دومی فقط زبون میریزه وای من تورو دوس دارم فلانه انگار بچم
ی زنگ نمیزنه حال من هچ بچمو بپرسه
عکس بچمو از همسرم میخاد
منم تصمیم گرفتم ی وقت بهم گفت بگم برو از همسرم بگیر
بنظرتون کلا چیکار کنم
الان اجی ی چی نشده واسه کوچیک ترین چیزم ناراحت بشه در جا میگه جاریامو میگم
منم الان بنظرتون بگم؟!
الان خیلی ازشون ناراحتم ک دخترم حالش بد بود ی زنگ از هیچ کدوم ندیدم
ولی بچشون ی چی نشده انتظار زیاری دارن
یا ب خودم نیارم؟!
کار خوبی میکنی دوری و دوستی ،نه حرفاتو بهشون بزن نه جیزی ازشون بپرس ،اولین قدم برای اینکه پاشونو از زندگیت ببری اینه ک خودتم کاری ب کارشون نداشته باشی ،نپرسی هیچی ازشون
بجای اره بده تیشه بگیر و حرص خوردن رفت و امد نکن من توعقد فهمیدم چجورادمایین از اول رفت امد نکردم عیدم فقط خونع مادرشوهرم میرم تمام
قیمت چیزیو پرسیدن بگو دقیق نمیدونم فلانی(شوهرت) حساب کرده ، غیبت هیچ احد الناسی رو نکن به هیچ وجه هرچی گفتن بگو زندگی خودشونه به ما چه هرچقد حسادت و کینه ورزی کردن یه لبخند ملیح بزن و روتو اونور کن اطلاعات زندگی خودتو خانوادتو بهشون نگو زیاد شوخی و سبک بازی در نیار
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز